در پى مبارزات آزادى‌طلبانه كه ملت‌هاى جهان را در طول تاريخ به خود مشغول ساخت و در اثر تحولات سياسى شگرفى كه در درون جوامع رخ داد، به تدريج شاهد تولد و ظهور كشورهاى نوپايى بوديم كه خود را از قيد استعمار آزاد ساخته و آماده پيكارى ديگر در ميدان رشد و شكوفايى سياسى و اقتصادى مى‌سازند.

در همين راستا، مطالبات جهان سوم از دنياى توسعه يافته تبديل به موضوع مباحثات و كشمكش‌هايى مى‌شود كه آثار آن در روابط كشورها در شئون مختلف اقتصادى، سياسى و فرهنگى انكارناپذير است. محتواى نسل سوم حقوق بشر از جمله مهمترين محورهاى جدال ميان كشورهاى شمال و جنوب را شكل مى‌دهد.

البته كمتر مشاهده مى‌شود كه كشورهاى پيشرفته صنعتى در شناسايى نسل سوم حقوق بشر ترديدى به خود راه داده باشند. تنها اختلاف از جايى شروع مى‌شود كه متعاقب شناسايى اين مجموعه از حقوق، كشورهاى توسعه نيافته و يا در حال توسعه، مدعى مطالباتى در برابر كشورهاى پيشرفته مى‌شوند و اين در حالى است كه كشورهاى دسته اخير در وصف الزام‌آور بودن اين تعهدات و گستره تعبيرى كه از حدود و ثغور اين حقوق مى‌گردد با كشورهاى جهان سوم چندان هم رأى نيستند.

در تهيه اين مجموعه، تلاش بر آن بوده است تا با طرح موضوع و عناوين جارى، بسترى به منظور تحقيق و تتبع بيشتر از سوى اساتيد و انديشمندان بزرگوار فراهم آيد.

از سويى فقدان يك فعاليت پژوهشى جامع در ايران كه در اين خصوص صورت گرفته باشد و از سوى ديگر بى‌ميلى كشورهاى توسعه يافته به مطالعه و بسط اين مباحث، ما را بر آن داشت تا در مسير پيشرفت جامعه علمى كشور عزيزمان گامى هر چند كوتاه در تكوين و توسعه ادبيات نسل سوم حقوق بشر برداشته باشد كه تهيه  تهيه اين كتاب هر چند مختصر، نقطه آغازى در طرح اين مباحث حياتى باشد.