سال­هاي دراز تدريس حقوق اساسي در گروه­هاي حقوق دانشگاه­هاي مازندران و رويارويي با دانشجويان مختلف از هر طيف اجتماعي و با هر سطح مطالعه، نگارنده را به يك نتيجه­ي ساده و قطعي رسانده است؛ درس حقوق اساسي با توجه به درآميختگي­اش با مفاهيم انتزاعي و ديرياب فلسفي، سياسي و جامعه­شناختي، پيچيدگي و ابهامي در ذاتش نهفته است كه درك و دريافتش را براي دانشجويان تازه­واردِ حقوق اندكي و بيش از اندكي دشوار مي­سازد. اين دشواریابي زماني بيشتر حس مي­شود كه متن كتاب از زبان فاخر ادبي با الفاظي سخت و سنگين برخوردار باشد. با عنایت به اين تجربه­هاي شخصي و عيني، ضرورت افتاد تا كتابي در حقوق اساسي تدوين و تحرير شود كه از يك سو تمام مسايل مهم اين علم را با زباني ساده و روان بيان كند و از ديگر سو، چندان گرفتار توصيف نكات ريز و كمتر ضروري نشود تا مخاطبِ نوسفر را بترساند و بگريزاند. كوتاه­سخن آن كه در اين كتاب تلاش شده است تا با اتكا به اندوخته­هاي سال­ها تدريس و نیز با نگاه به برخي نوشته­هاي مهم حقوق اساسي و با بهره­گيري از پاره­اي منابع جديدتر، اصلي­ترين موضوعات حقوق اساسي، با زباني ساده و روان و بياني كوتاه و سودمند، توصيف و تبيين شوند.

شايان ذكر است كه هرچند برخي كشورها، همچون آلمان و اتريش، نوآوري­هاي چشمگيري در برخی موضوعات حقوق اساسي داشته­اند، سه كشور بريتانيا، فرانسه و آمريكا در حوزه­ي بحث­هاي نظري و تجربه­هاي عملي حقوق اساسي پيشگام جهانيان بوده­اند. در اين ميان، بريتانيا بنيان­هاي پيشرفته­ي حكومتي­اش را از رهگذر تحولات تدريحي تاريخي و در قالب يك قانون اساسي نانوشته و عرفي پي­ريخت، در حالي كه آمريكا و فرانسه دست به طراحي و پي­ريزي يك نظام حكومتي خردمندانه در چهارچوب يك قانون اساسي نوشته زدند. از آنجا كه اين دو كشور نخستين كشورهايي بودند كه قانون اساسي نوشته را به جهانيان ارزاني داشتند، در بخش پاياني اين كتاب، قوانين اساسي موجود آنها به پيوست آمده است، اما به منظور آشنايي بهتر و بيشتر خوانندگان و دانشجويان با اصطلاحات و مفاهيم حقوق اساسي به زبان انگليسي، ترجيح داده شد به­جاي برگردان فارسي اين قوانين اساسي كه به وفور و گاه با غلط­هاي بسيار در فضاي مجازي و حتا در پايگاه­هاي معتبر زبان فارسي موجود است، از متن انگليسي آنها استفاده شود.