1- تعاريف و مقدمه
2- حقوق حيوانات در قوانين
3- حقوق حيوانات در منابع معتبر اسلامي
4- تحليل حقوقي آرا
5- طرح قانون حيوانات ايران
6- اساسنامه مجلس مدافعان حقوق حيوانات
7-حقوق حيوانات در قانون اساسي
8-حقوق طبيعي حيوانات وحشي
به يارى خداوند دانا و توانا كتاب: «حقوق حيوانات در ايران و اسناد بينالمللى» در شش فصل تأليف شده است :
فصل اول: با عنوان «تعاريف و مقدمه» در هفت سرفصل، مشتمل بر فلسفهى «حقوق حيوانات و تعريف حقوق حيوانات و جايگاه آن در علم حقوق و منابع حقوق حيوانات، اختصاص دارد، كه در يك كلام: «احياى تفكّر اصيل» است با جهت احيا و بناگذارى حقوق حيوانات در ايران.
فصل دوم: با عنوان «حقوق حيوانات در قوانين» در 60 سرفصل و چهار بخش مجزا به تفكيك نظم قوانين به بررسى و تحليل و تشريح حقوق حيوانات در قوانين اساسى، مدنى، جزا و محيط زيست پرداخته است.
فصل سوم: با عنوان «حقوق حيوانات در منابع معتبر اسلامى» در 48 سرفصل و 2 بخش مجزا به تفكيك در خصوص حقوق حيوانات اهلى و حقوق حيوانات وحشى است كه محتواى آن منابع معتبر است كه در سكوت قانون و «حل ما لم ينحل» جايگزين قانون است.
فصل چهارم: با عنوان «نقد و تحليل حقوقى آرا» در سه سرفصل مشتمل بر تحليل حقوقى آراى صادره در خصوص حقوق حيوانات با موضوع حيوانات است.
فصل پنجم: با عنوان «طرح قانون حيوانات» چكيده و عصارهى كتاب است كه حاصل كار نويسنده كتاب همين فصل است كه با تصويب قانون پيشنهادى، حقوق حيوانات به: «قانون حيوانات» ارتقا خواهد يافت.
فصل ششم: با عنوان «مجلس مدافعان حقوق حيوانات» يك تشكّل و شخصيت حقوقى مدافع حقوق حيوانات و تضمين كننده و ناظر و حامى حقوق حيوان خواهد بود و در چارچوب اساسنامه فعاليت خواهد كرد.
قبل از نگارش كتاب سؤالات پژوهش اين بود :
1 ـ حيوان چيست؟
2 ـ آيا حيوان حقى دارد؟
3 ـ فلسفهى حقوق حيوانات چيست؟
4 ـ حقوق حيوانات چيست؟
5 ـ جايگاه حقوق حيوانات در علم حقوق و حقوق ايران كجاست؟
6 ـ منابع حقوق حيوانات كدام است؟
و فرضيههاى نخستين كه در پايان پژوهش و فيشبردارى به بار نشست چنين شد :
1 ـ تعريف علمى براى حيوان.
2 ـ شناسايى حقوق براى حيوانات اهلى و وحشى بهطور مجزا.
3 ـ تبيين عقلانى فلسفهى حقوق حيوانات و پاسخ به چرايىهاى حقوق حيوانات.
4 ـ ارائه تعريف حقوقى از حقوق حيوانات.
5 ـ شناسايى جايگاه حقوق حيوانات در علم حقوق و به ويژه حقوق ايران.
6 ـ معرفى مشروح منابع حقوق حيوانات.
روش تأليف
با علم به خلاء حقوق حيوانات و نبود قانون پاسخگو و نقض حقوق حيوانات و وجود منابع غنى در اين خصوص، نخستين گام فيشبردارى از منابع علمى و مراجع معتبر بود و سپس ترتيب و تنظيم مطالب و فيشها و طرح كتاب بود كه فصول مذكور طراحى و طبق نظم منابع حقوقى و نظم قوانين به پرورش مطالب پرداخته و سپس به تأسيس اصول حقوقى و استنباط و استنتاج و در پايان در صورت وجود زمينه تطبيق به تطبيق مطالب با قانون حيوانات انگليس (1971) و اسناد بينالمللى مرتبط پرداخته شد.
در تأسيس اصول حقوقى از اصول و قواعد فقه براى استنباط احكام و استحكام استدلال استفاده شده است، اين حقوق براى حيوانات در منابع معتبر وضع شده و ثابت و مسلم است و اصل بر بقاى آن است. دليل اين جهتگيرى آن است كه نظام حقوقى كشور ما از فقه اماميه سرچشمه مىگيرد و دكترين اسلامى و فقه اماميه در نظام قضايى و دادگسترى ما عين حقوق است و منابع معتبر اسلامى بعد از قوانين منبع فياض نظام حقوقى ايران است در اين كتاب بيش از 50 تعريف حقوقى و 230 ماده پيشنهادى ارائه شده است.
در محاكم ايران كه «مالانصّ فيه» (سكوت قانون) شايد محكوم به بى حقى باشد گردآورى نصوص مستحكم و معتبر چراغ راهى فراروى قضات و وكلاى گرامى است تا در پناه تمسّك به اصل 167 ق.ا و حجيت منابع معتبر و فتاوى معتبر جايگزين قانون باشد.
اميد آن دارم مباحث اين كتاب و به ويژه فصل سوم پايهاى براى وضع قوانين مترقى براى احقاق حقوق حيوانات باشد البته فصل 5 دشوارى قواعد وضع قوانين و فن استدلال و طرح و تبيين آن را براى قانونگذار هموار و آسان نموده كه با عزم مقنن اين امر مهّم و ضرورى تحقّق مىيابد.
اين كتاب در يك كلام به تعبير استاد جعفرى لنگرودى: «تدوين مالم يُدَوَّن» است، در اين زمانه كمتر كسى است كه با شنيدن «حقوق حيوان» خندهى طنزى از دل بر لبانش ننشيند، معناى اين خندهى طنز آلود اين است كه: آخر در زمانهاى كه سفله براى نان و آزاده براى نام مىجنگد و عدالت پيشگان از شنيدن نام عدالت در حزن فرو مىروند، ديگر چه جاى طرح: «حقوق حيوانات».
اما، نه. اين منطق رهپويان عدالت نمىتواند باشد، امام عدل و احسان تمام نام و نان دنيا را با ننگ ستاندن پوست جويى از دهان مورچه عوض نمىكند. اين انديشهى تابناك و اصيل او و قضاوتش در خصوص تغيير ضمان مالك استرى كه : استر با پايش خسارت زند يا دستش؟ وقوع خسارت در روز بوده يا شب؟ انگيزهى نوشتن اين كتاب بود.
چه حسرتى مىبردم بر منطق و كلام آن فقيه اعظم: «شيخ انصارى» خواستم مشى مشق او نمايم ولى فرسنگها دور از اويم.
الهى، ثانيهها، روزها و سالها شهربند اين زاويه بودن در پى اعتلاى كلمهى تو و حكمت و عدالت بود.
نه چشم اِنعام ز اَنعام دارم و نه غم نام و ننگ، به حقّ شيرينى اين اخلاص از سر نياز و بى نيّت معامله، كفّارهى معاصى باشد و فانوس آن جهان و راهى كه بايد رفت، اگر اذن و فرمايش حضرت پادشاهىات باشد، مثقالى بر كفّهى ترازوى يوم حساب!
اين همه دانش حقوقىام بود، همه از تو بود، پس همهاش در راه و براى تو باشد.