1- روش هاي تحقيق حقوقي - تفاوت روش هاي تحقيق - تحقيق تطبيقي در حقوق اساسي
2- روش تحقيق در حقوق اساسي - روش تحقيق در حقوق خصوصي - روش تحقيق در حقوق اداري
3- روش تحقيق در حقوق بينالملل
4- اصول تنظيم و نگارش رساله و گزارش تحقيق
5- تحقيق و گونههاي آن - شيوه ي نگارش گزارش تحقيق
6- چكيده گزارش و متن اصلي تحقيق - مبحث شماره گذاري
7- نشانههاي اختصاري
8- شيوه ي املا نويسي
9- فن ترجمه و نحوه ي نوشتن مقاله
10- نوشتن رساله ومقاله به زبان انگليسي
11- .....
مهم ترين هدف تحقيق پيشبرد و بالابردن سطح علمي جامعه است. قوانين مدني و نهادهاي حقوقي ما با كاستي ها و نارسايي هاي بسياري روبه رو هستند. هنوز نهادها و سازمان هاي اداري و حقوقي كه ساختاري غربي دارند، نتوانستهاند خود را با بسياري از قوانيني كه ريشه ی فقهي دارند، سازگار سازند. از آنجا كه اين قوانين، بيشتر ريشه ی شرعي دارند نه ديني،[1] به راحتي، ميتوان به تحقيق و پژوهش در مورد آنها پرداخت.
اما جايگاه دانشگاه در تبيين قوانين عادلانه انكارناپذير است. حقوق در آغاز از طريق دانشگاه ها مورد اصلاح قرار گرفت و با نيازهاي روز، سازگاري يافت و آنچه امروز به نام حقوق رومي ـ ژرمني مشاهده ميكنيم و بر بيشتر نظامهاي حقوقي حاكم است، دستاورد دانشگاه ها ميباشد.
دانشجوي رشته ی حقوق پژوهشگر توانمندينباشد، دانشجويي بي تفاوت و تهي است كه ابزاري را براي اثبات وجود دانش در جامعه ندارد. بنابراين از آنجا كه تحقيق و پژوهش با فكر و ابتكار و راهيابي در جامعه سر و كار دارد بسيار ارزشمند و با اهميت است.
از آنجا كه حقوق يكي از رشتههاي علوم انساني است لذا همانند ساير رشتههاي علوم انساني با مشكلی اساسي روبهروست و آن اينكه برعكس علوم طبيعي كه صحت و سقم آن را ميتوان در آزمايشگاه روشن كرد، انسان ها به علت قوه ناطقه قادر به ايجاد انحراف در اطلاعات بدست آمده از خود هستند، چرا كه انسان قادر است با تظاهر يا مخفي كردن احساسات و عملكرد خود، محقق را به اشتباه بيندازد.
كارل همپل[2] معتقد است كه بهترين وجه بيان نظريه علمي در قالب تبيين هاي منطقي است. در اين نوع منطق علمي، معمولاً محقق با كاربرد قياس از قوانين كلي به مصاديق جزئي و از مفاهيم عام به موارد خاص علمي ميرسد.
به نظر كارل همپل پديدههاي جزئي تنها در سايه قوانين كلي هستند كه قابل درك ميشوند، مثلاً، براي بررسي حقوق اساسي كشورهاي اسلامي، ابتدا بايستي از كليات حقوق اساسي شروع كرد و سپس به حقوق اساسي جزئي كشورهاي اسلامي پرداخت. البته خود وي قبول دارد كه اين گونه بررسي ها، بررسي هاي خشك و جبري است و جبريت مانع رسيدن به واقعيات علوم انساني شده و استثنائات ناديده گرفته ميشود. همچنين كاربرد روش مكانيكي با جزميتي كه دارد مانع پرورش خلاقيت ها ميگردد. همپل معتقد است كه محقق در علوم انساني نياز به افزايش آگاهي ها و اطلاعات از جوامع انساني دارد تا بدين شكل به قواعد كلي دست يابد و در حقيقت، اين قواعد كلي به مانند نقشه و ابزار آزمايش براي اطلاعات به دست آمده ی يك محقق ميباشد.
به نظر تولمن، تفاوت انسان با طبيعت به نحوي است كه نميتوان از علوم طبيعي در مطالعات علوم انساني به شكلي كامل بهره برد. وي پيشنهاد ميكند كه براي كارايي بهتر بايد اطلاعاتي از مدل هاي علمي به دست آورد. تولمن بر عكس همپل، بيشتر تمايل به برداشت هاي تاريخي در درك نظريههاي علمي دارد.
استوارت ميل نظريه ای متفاوتتر از تولمن و همپل دارد. استوارت ميل معتقد است كه زندگي اجتماعي انسان همراه با عادات و رسوم غير يكنواختي است كه مانع به دست آمدن قوانين كلي ميشود. البته به نظر وي، تعميم هاي آماري در مورد جوامع انساني ممکن است همانند پديدههاي مورد مطالعه علوم طبيعي، قوانين كلي مفيدي را در اختيار ما قرار دهد.
استوارت ميل و پيتر ويچ هر دو معتقد هستند كه انسان ها داراي مشخصات و خصوصيات مشتركي هستند؛ يعني، بر كليه ی رفتارها و عملكرد انسان نوعي قانون حكمفرماست. اما، وي در اين مورد استدلال ميكند كه انسان با احساسات و عقل خود ميتواند بر روي همين قوانين كلي نيز تأثير بگذارد. بنابراين تمايلات، احساسات و آگاهي هاي وي نيز باید به عنوان عامل مؤثر در به دست آوردن قوانين كلي مورد توجه قرار گيرد.[3]
بديهي است كه هر حوزه ی علمي و تحقيقي ايجاب ميكند تا نوعي روششناسي مناسب براي جمع آوري اطلاعات در نظر گرفته شود. مع ذلك در اين خصوص، دانشمندان به دو گروه تقسيم ميشوند؛ گروهي، خود را به كليت و تماميت موضوع مورد مطالعه معطوف ميكنند. برعكس، گروهي ديگر توجه خود را معطوف به اجزاي متشكله يك كليت ميكنند.[4]
لذا در اين كتاب، به نظرات متفاوت روششناسي در تحقيق نيز اشاره شده و در جاي خود به شكل مجمل از آن بحث گرديده است.
اما امروزه، پژوهش و تحقيق به دليل دستيابي سريع تر و بهتر به يافتهها و دادههاي دسته اول، آسان تر از گذشته صورت ميگيرد و در اين كتاب، توضيحات مختصري در رابطه با اين روشهاي نوين، ارائه شده است.
در فصل اول كتاب، با اصولي آشنا ميشويد كه بايد در گرايشهاي گونه گون حقوق، در نظر گرفته شود و سپس در فصل دوم، به اصول و روشي علمي ميپردازيم كه به شيوه ی نگارش و تنظيم رساله پرداخته است. در فصل سوم با اصول ترجمه و نگارش آن آشنا می شوید. نیز، در فصل پایانی سعی برآن شده تا شیوه ی نگارش رساله و مقاله به زبان انگلیسی توضیح داده شود. همچنين در اين كتاب، به نظرات متفاوت روششناسي در تحقيق اشاره شده است كه در جاي خود به شكل مجمل بحث گرديده است.