1- اقسام شيوه هاي جايگزين حل و فصل اختلافات
2- بررسي فقهي و حقوقي شوراي حل اختلاف
3- مفهوم، اركان و ساختار شوراي حل اختلاف
4- نقد و بررسي مواد قانون جديد شوراهاي حل اختلاف 1394 درخصوص صلاحيت شوراها در رسيدگي به دعاوي حقوقي و كيفري
5- بررسي اختصاصي صلاحيت شوراي حل اختلاف و ارتباط آن با حقوق شهروندي
6- رسيدگي در شوراي حل اختلاف
7- شيوههاي مبتني بر نظر شخص ثالث
8- مزايا و معايب روشهاي جايگزين حل و فصل اختلافات
9- مفهوم شوراي حل اختلاف در نظامهاي حقوقي
شکلگیری شورای حل اختلاف از سال 1381 بر اساس آیین نامه اجرایی ماده 189 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران مصوب 17/9/1379 مجلس شورای اسلامی در جهت اجرای اصل هفتم و بند 2 اصل 156 قانون اساسی و طبق دستور قرآن کریم «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»[1] و واگذاری پروندههای اختلافی با ماهیت قضایی نه چندان پیچیده به آنها جهت رسیدگی بدون تشریفات و پیچ و خمهای آیین دادرسی مدنی و کیفری با هدف کاهش مراجعات مردمی به محاکم قضایی و حصول نتیجه سازش در کمترین زمان ممکن و کارایی شوراها در راستای این مهم، بدون شک نقطه عطف دستگاه قضایی و ادبیات حقوقی ایران میباشد.
از آنجاییکه فطرت پاک انسان که خود ودیعهای الهی است و در نهاد همه انسانها همراه با خلقتشان به آنها اعطا گردیده است، از نزاع و اختلاف گریزان و در تعاملات اجتماعی و مدنی، صلح را به جنگ و آرامش را به کشمکش ترجیح میدهد.
در اعصار گذشته حل اختلافات بر مبنای اعتماد و احترام و ریش سفیدی آنچنان فضای صمیمیت و محبتی در زندگی حاکم مینموده که گویا در بعد قضا و حکم اشخاص مجرم و متخلف و شاکی و مشتکی عنه انگشت شمار بوده و غالب مردم در صفا و آرامش و متانت و سعه صدر زندگی میکردهاند.
اما متاسفانه امروزه اغلب مردم به بهانههای بدخویی و تندمزاجی، تنگناها و تنشهای روزمره زندگی و گاه بدلیل مسائل بسیار جزئی، حوصله ابراز محبت را از دست داده و به راحتی به جان هم میافتند. چرا که فرصت اندیشیدن را از دست داده و به خشونت روی میآورند و به قول کارل ریموند پویر تنها زمانی میتوانیم از خشونت دوری گزینیم که در عرصه اجتماعی نیز به نگرش عقلی پایبند باشیم، زیرا هر نگرش دیگری به راحتی به کاربرد خشونت منتهی خواهد شد. حتی تلاش ما که بخواهد دیگران را به نرمی اما یک جانبه متقاعد نماید و آنان را به کمک دلایل و شواهد صاحب بصیرتی نماید که خود بدان میبالیم و از درستی آن مطمئن هستیم.
رسیدگی به اختلافات و دعاوی حقوقی مردم و بزهکاران فردی و اجتماعی، بدون بهره مندی از ابزارهای لازم ممکن نیست و هنگامیکه این ابزارها در اختیار مرجع رسیدگی قرار نگیرد، نه تنها رسیدگیهای قضایی سامان نخواهدیافت بلکه حقوق کسانی که موضوع این رسیدگیها قرار میگیرند نیز دستخوش عقاید و سلیقههای گوناگون واقع خواهد شد.
در چنین حالتی ارزش آن ابزارها آشکار میگردد. این ابزارها که نحوه رسیدگی را بیان میکند همان آیین دادرسی مدنی در بخش دادرسی مدنی و آیین دادرسی کیفری در رسیدگیهای جزایی است که قضات محاکم، موظف به رعایت آنها میباشند.
همچنین در حقوق بین الملل، بسیاري از نظامها و سیستمهاي حقوقی جهان در کنار دستگاه قضایی خود، نهادهاي حکمیت و داوري را با عناوین و مکانیزمهاي مختلف قرار داده و بخش بزرگی از تخلفات، منازعات و اختلافات را که قضایی نیست یا از پیچیدگی کمتري برخوردار است به آنها سپردهاند.
در ایالات متحده آمریکا، شوراي مردمی، در نظام حقوقی کشورهاي اسلامی، شوراي حکمیت در کشورهاي اروپایی انجمنهاي میانجی گری و حمایت از بزه دیدگان، در ژاپن نهادهاي صلح در چین خانههاي دفاع و در سایر کشورها نهادهایی با عناوین متخلف و کارکرد تقریباً مشابه این نقش را ایفا میکنند.
با نگاهی گذرا به تاریخ ایران باستان در مییابیم که پیشینه نهادهاي صلح و سازش به سه هزار سال قبل باز میگردد و موضوع حکمیت و داوري، مستقل از محاکم قضایی، در مراحل مختلف قانونگذاري در ایران مدنظر قرار گرفته است. در اینخصوص مقررات جامعی در آیین دادرسی مدنی ایران مصوب 1318 دیده شدهبود. قانون تشکیل خانههاي انصاف، مشتمل بر 29 ماده و یک تبصره براي رفع خصومات و حل و فصل اختلافات ساکنان روستاها و دهستانها در 18 اردیبهشت ماه 1342 به تصویب رسید.
قانون شوراهاي داوري جهت حل و فصل اختلافات و منازعات در شهرها در نهم تیر ماه سال 1345 به تصویب مجلس ملی وقت رسید. در 21 خرداد ماه 1356 قانون شوراها با اصلاحاتی مشتمل بر 26 ماده و 16تبصره به تصویب مجلسین ملی و سنا رسید.
پس از پیروزي انقلاب به دلیل تحولات کشور و تغییرات در قوانین موضوعه، قوانین و مقررات مربوطه به شوراهاي داوري و خانههاي انصاف، مسکوت و متروك باقی ماند تا سرانجام با تصدي آیت اﷲهاشمی شاهرودي به ریاست قوه قضائیه موضوع احیا و ایجاد نهادهاي شبه قضایی و مردمی با توجه به تحولات جامعه و قانونگذاري در کشور مطرح و در قالب ماده 189 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی جمهوري اسلامی ایران عینیت یافت.
ماده 189 در 17 فروردین ماه 1379 تصویب و در 5 شهریور ماه 1381 به تأیید رئیس قوه قضائیه رسید و با تصویب آئین نامه اجرائی ماده مزبور در مرداد ماه 1381 نهاد شوراي حل اختلاف عملاً به نظام قضایی کشور پیوست.
شوراي حل اختلاف علاوه بر آنکه یکی از اهداف توسعه قضایی است و براي اجراي دقیقتر عدالت و حل واقعی اختلافات و رفع حقیقی خصومتها پا در میان گذاشته، هدف مهم تري را نیز در خود مستتر دارد و آن کمک به مردم جامعه و در نتیجه حسن اعتماد متقابل مردم به قوه قضائیه و از همه مهمتر تحقق حقوق شهروندي که عامل مهمی در زندگی اجتماعی امروز است میباشد چراکه رسیدگی به حقوق شهروندان در مدیریت و مسائل قضایی و تأکید بر حضور مردم و تعمیق سیاستهاي مختلف امري است که اهمیت آن بر هیچ جامعه مدنی پوشیده نیست.
ایجاد این نهاد نشانه مشارکت مردم و جامعه مدنی در حل و فصل اختلافات و دعاوي است و نشانه حاکمیت مردم سالاري است، چرا که از دوران گذشته قضا و قضاوت سمتی رسمی و خاص حاکمیت بوده است.
از جهت دیگر شوراي حل اختلاف به عنوان نجات دهنده دستگاه قضایی پا به عرصه وجود نهاده است، چرا که یکی از علل اصلی تصویب مقررات و ایجاد شوراي حل اختلاف کنترل بار دعاوي موجود در دادگستري و تراکم کار قضایی است، تا به این وسیله هم از هزینه سرسام آور رسیدگیهاي قضایی و اطاله دادرسی جلوگیري بهعمل آید و همچنین موجب تسهیل در روند رسیدگی گردد.