اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۵۶۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۴۷۰






جرایم و مجازاتها در اسلام

پدیدآوران:
دسته بندی: حقوق جزا - كليات حقوق جزا

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۳۰۸۱۲

سال چاپ:۱۳۹۱/۰۶/۱۳

۴۰۰ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۱

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- تبيين قواعد و اصطلاحات كليدي
2- مصلحت
3- عناوين ثانويه و جايگاه آن
4- حق
5- نقش زمان و مكان در كلمات فقها
6- حدود
7- تعزيرات
8- شرايط اجراي مجازاته

انسان براساس خلقت در مسير تكاملي خود استعداد آن را دارد كه به مقام ﺧﻠﻴﻔﺔ اللّهي برسد، بهگونهاي كه امر و نهي او در نظام طبيعت با اذن الهي، خواستة خداوندي شمرده شده و طبيعت، ناچار به پذيرش آن باشد. اين استعداد به دليل روح مجرّدي می­باشد كه خداوند در انسان دميده است «و نفخت فيه من روحي.»[1]


انساني كه داراي دو بعد جسماني و روحاني است زماني ميتواند به چنان مقام والایی دست يابد كه به فرامين الهي ابلاغ شده توسط پيامبر عظيمالشأن اسلام عمل نموده و از آن حراست کند، درحاليكه انسان در بعد مادي و جسماني خود، بهدليل داشتن غرایز و تمايلات مادي فراوان، پا از مرزها فراتر ­نهاده و به حقوق فرد و جامعه تجاوز می­­کند. از آنجایی كه تخلّف از دستورات و قوانين الهي و ارتکاب اعمال مجرمانه مانع رشد و كمال انساني می­باشد و مبارزه با جرم و انحراف يكي از اهداف مستقيم همه انبيا بوده لذا، اسلام برای جلوگیری از فتنه و فساد و نیز تنبیه، همۀ ابزارها را به­کارگرفته و با توسل به اخلاق و دستورات تربيتي، رشد و تقويّت ايماني، مشوّقهاي ضروري و عبرتآموزيهاي تاريخي و نیز يادآوري سنّتهاي تغييرناپذير خداوندي بهمثابه «اخر الدّواالكي»،[2] مجازاتهايي را با نام حدود- تعزيرات- قصاص براي سركشان و فتنهانگيزان پيشبيني كرده است. اجراي حدود و تعزيرات درواقع نوعي مبارزه با موانع سعادت و رشد و تعالي انسان است و در آموزههاي ديني، اعم از قرآن و كلمات معصومان با تعابير گوناگون بدان پرداخته شد كه به نمونههايي از آن اشاره ميشود:


1. حياتبخشی


جامعهاي كه در آن حقوق فرد و جامعه محترم شمرده ­نشود و بيعدالتي، ظلم، فساد و فتنه در آن رايج باشد، همانند جسمی بيجان و نيازمند دميدن روح زندگي است. امام كاظم(ع) دربارۀ آية «يحي­الارض بعد موتها»[3] ميفرمايد: مقصود اين نيست كه زمين را تنها با باران زنده مي­کند بلكه مقصود بعثت مردانی است كه با برقراري عدالت و اقامة حدود، حيات زمين را تداوم می­بخشند؛ زيرا منافع اجراي حدود براي زمين از آمدن باران بهمدّت چهل روز بيشتر است؛ «ليس يحييها بالقطر ولكن يبعثالله رجالاً فيحيون العدل فتحي الارض لاحياءالعدل، و لاقامه الحدّ لله عزّوجل انفع في الارض من القطر اربعين صباحاً»[4]


و مولا اميرمؤمنان نیز ميفرمايد: «لا يسعد احد الاّ باقامه حدودالله و لا يشقي احد الاّ باضاعتها»[5]، یعنی كسي خوشبخت نميشود مگر با اجراي حدود الهي؛ چنانكه كسي شقي و بدبخت نشود مگر با ضايع ساختن و ناديده گرفتن حدود الهي.


2. پيشگيري


پيشگيري به معناي عام، هر عملي است كه بزهکار يا بزه­ناکرده را از ارتكاب جرم باز ميدارد. اما پيشگيري در معناي خاص عبارت است از تدابيري كه مانع از رسيدن فرد بزه ناكرده به آستانۀ ارتكاب جرم ميشود و به تعبير حقوق كيفري، ارعاب عام يعني پيشگيري از ارتكاب جرم از ناحيه افراد بزه ناكرده و ارعاب خاص يعني پيشگيري از اقدام مجدد مجرمان سابقه­دار به ارتکاب جرم. بنابراين، مجازات مجرمان نيز نوعي پيشگيري است؛ زيرا بسياري از انسانها در صورتيكه بهدليل مجرميّت مجازات شوند، از بيم عقوبت بار ديگر به سراغ آن جرم نخواهند رفت. شخصي به­نام «زرّين» چنین نقل ميكند: «در وضوخانة مسجد مشغول وضو بودم مردي آمد و وسایلش را در جایی قرار داد و مشغول وضو شد؛ من به او تنه زدم به صورتي كه زمين خورد. دستهاي خود را حایل قرار داد و از جا بلند شد و وضوي خود را به اتمام رساند و با تازيانه به سرم زد و فرمود: مواظب باش بار ديگر به كسي تنه نزني تا مجبور به پرداخت غرامت شوي. پرسيدم: اين مرد كيست؟ گفتند اميرالمؤمنين علي است.»[6]


3. ارعاب و عبرتگيري


اجراي مجازات بهمنزلة پيشگيري عمومي از انجام جرم است. وقتي افراد جامعه مشاهده مي­­کنند كه مجرمان بدون هيچگونه تعلّل و با قاطعيّت تمام مجازات ميشوند و كيفر ميبينند، كمتر به فساد و فتنهانگيزي و جرم روي ميآورند. بنابر روايتي چنانچه كسي به­وسيلة حيوان از خود دفع شهوت کند، بايد آن حيوان كشته و سوزانده و به مرتكب اين عمل نيز 25 ضربه شلّاق زده شود. راوي از امام (ع) سؤال کرد: گناه حيوان چيست؟ حضرت فرمود: «حيوان بيگناه است ولي رسولخدا اين عمل را انجام داد تا مردم جرأت نكنند به­وسيلة حيوانات از خود دفع شهوت نمايند و درنتيجه، نسل بشر قطع گردد.»[7] شايد فلسفة اينكه قرآن حضور مؤمنان را در زمان اجراي بعضي از حدود لازم ميشمرد[8] آن باشد كه چون گناه علني انجام شده، مجازات نيز علني اجرا شود تا ديگران عبرت گرفته و از انجام جرم بيمناك باشند. امام رضا در بيان علّت قطع دست سارق ميفرمايد: «فجعل قطعها نكالاً و عبرﺓً للخلق لئلّا يبتغوا اخذ الاموال من غيرحلّها»[9] یعنی علت تعیین قطع دست در سرقت علاوه بر مجازات شخص سارق آن است كه مردم نيز از كيفر او عبرت بگيرند تا با تجاوز به حقوق يكديگر در پي جمع کردن  اموال نباشند.


4. اصلاح و تأديب مجرم


به دلیل تفاوت انسانها در سليقه، گرايش و فرهنگ، روش تربيت و اصلاح آنان متفاوت خواهد بود؛ عدّهاي با تشويق و ترغيب و برخي با تهديد و گروهي نيز با خشونت و برخورد فيزيكي تربیت پذیرند. از اينرو، اگر پند و اندرز در مجرمي اثر نكرد و امر به معروف و نهي از منكر كارساز نبود و تهديد و توبيخ نیز افاقه نكرد و آن فرد به جنايت خود ادامه داد در آن صورت جز مجازات و كيفر، راه ديگري باقي نميماند. در روايت اسحاق­بن عمار از امام صادق(ع) آمده است: اكل الميته و الدّم و لحم الخنزير عليهم (او عليه) ادب فان عاد أدّب،[10] یعنی خورندة مردار و گوشت خوك و خون بايد تأديب شوند. امام صادق(ع) نقل ميكند که گروهي را نزد مولا علي(ع) آوردند كه شهود شهادت به سرقت آنان دادند و خودشان نيز به جرم خود اقرار كرده بودند. حضرت دستور داد حدّ سرقت بر آنان جاري شود. بعد به غلامش قنبر فرمود از آنها نگهداري و زخمشان را مداوا كن، وقتي زخم دستشان بهبود يافت مرا خبر كن. بعد از بهبودي، قنبر آنان را به حضور حضرت آورد، امام دستور داد لباسهاي فاخر بر آنها بپوشانند و زاد و توشۀ سفر در اختيارشان بگذارند و بعد از بياناتي فرمود: اگر بعد از اجراي حدّ تا توبه خود را اصلاح كنيد ميتوانيد ضايعهاي را كه از ناحية قطع دست بر شما وارد شده جبران کنید.[11] در روايت ديگر مولا علي(ع) فرمود: اگر خود را اصلاح و توبه کنید براي شما بهتر است و خداوند دستهايتان را در بهشت به شما ملحق ميكند.[12]


5. تطهير از گناه


اجراي حدود و تعزيرات درواقع كفارة گناه محسوب ميشود. گاهي اشخاصي خطاكار به خدمت امام رسيده، تقاضا ميكردند كه بهخاطر انجام گناه با اجراي حدّ آنها را پاك کند زيرا عذاب دنيا آسانتر از عذاب آخرت است. گرچه حضرت سعي ميكرد تا با تلقين مطالبي، مجرم را از اقرار به گناه خويش بازداشته و او را وادارد كه بهجاي اقرار، به درگاه الهي توبه نموده و حتيالمقدور از اجراي حدّ خودداري کند؛ ولي چهبسا در نهايت بهدليل اجتماع شرایط لازم، مجبور ميشد كه حدّ را جاري سازد.[13]


توضيح اينكه مجرم قبل از افشاي جرمش بايد به دادگاه الهي توبه كند و عذرخواهي از خداوند در خفا بهتر از اقرار است، امّا اگر جرمش افشا و گرفتار قانون شد، علاوه بر اجراي قانون بايد توبه هم بكند؛ زيرا نميتوان ادّعا كرد گناهكاري كه بر او حدّ جاری گردیده يا تعزير اجرا و از گناه پاك شده، نيازي به توبه ندارد و اگر قبلاً عادل بوده، بعد از اجراي حدّ يا تعزير نيز دوباره عادل ميشود ولو توبه نكرده باشد. نهايتاً چيزي كه از اين روايات ميتوان استفاده كرد اين است كه چنين اشخاصي دو بار عقوبت نميشوند و عقوبت دنيوي با اجراي حدّ يا تعزير، آنها را از عقوبت اخروي مصون ميدارد. شاهد اين مدعا، آيۀ «فاجلدوهم ثمانين جلدﺓ و لاتقبلوا لهم شهادﺓً ابداً و اولئك هم­الفاسقون الاّالذين تابوا من بعد ذلك»[14] در مورد حد قذف می­باشد که خداوند ميفرمايد: به آنان هشتاد تازيانه بزنيد و هرگز شهادت آنها را نپذيريد، چنين افرادي فاسقاند مگر آنها كه به درگاه خدا توبه كنند. اين آيه علاوه بر اجراي حدّ قذف توبه را نيز لازم ميداند تا بتوان شهادت قاذف را پذيرفت.


6. حفظ مصالح


مصلحتي كه اسلام از آن حمايت کرده و عبور از آن را موجب كيفر و مجازات ميداند حفظ پنج امر است:


1- حفظ دين 2- حفظ جان 3- حفظ عقل 4- حفظ نسل 5- حفظ اموال.[15] بنابراين چنانچه فرد يا گروهي با يكي از اين امور پنجگانه به مبارزه برخيزد، درحقيقت به مصالح عمومي تجاوز کرده و مستحق حدّ و تعزير است. امام رضا(ع) دربارۀ حدّ قذف كه هشتاد تازيانه است ميفرمايد: لانّ في­القذف نفي­الولد و قطع­النسل و ذهاب­النسب،[16]  یعنی با قذف رابطۀ پدرفرزندي قطع ميشود، نسل بشر در معرض نابودي قرار ميگيرد و وابستگي خانوادگي از بين ميرود. ایشان در خصوص علّت تحريم هم جنسبازي نیز ميفرمايد: من انقطاع­النسل و فسادالتدبّر و خراب الدين[17] ، یعنی  اين عمل سبب قطع نسل، نابودي فكر و خرابي دنيا ميشود. امور یاد شده در این روايات همگي از مصالح عمومي هستند كه اسلام طرفدار حفظ آنها و برخورد با متعدّيان به اين امور می­باشد.