1- تحولات حقوق كيفري از عهد باستان تا قرن هيجدهم
2- تحولات حقوق كيفري از قرن هيجدهم تاكنون
3- ويژگيهاي حقوق كيفري در عهد باستان و قرون وسطي
4- تحولات حقوق كيفري در پرتو آموزههاي مكتب كلاسيك
5- تأثير آموزههاي فلسفي بر تحول حقوق كيفري
6- تأثير آموزههاي مكتب تحققي بر تحول حقوق كيفري
7-تحولات حقوق كيفري در پرتو آموزههاي جرم شناسي واكنش اجتماعي
8-تحولات حقوق كيفري در پرتو آموزههاي بزه ديدهشناسي
9-تحولات حقوق كيفري در پرتو آموزههاي عدالت ترميمي
در این مقدمه به ذکر چند نکته مهم در ارتباط با درس تاریخ تحولات حقوق کیفری میپردازیم:
نکته اول اینکه نباید تاریخ حقوق کیفری را با تاریخ تحولات حقوق کیفری اشتباه گرفت. میان این دو تفاوتهای اساسی وجود دارد. منظور از تاریخ حقوق کیفری، تاریخ رخدادها و حوادث جنایی است. به عبارت دیگر تاریخ جرایم و مجازاتها و مسئولیت کیفری است. تاریخ حقوق کیفری، تاریخ سیاست جنایی است. با مطالعه این درس با انواع جرایم، مجازاتها و خصوصیات آنها و همچنین شیوهها و روشهای مختلفی که اجتماعات بشری با استفاده از آنها علیه جرم واکنش نشان دادهاند آشنا میشویم. اما منظور از تاریخ تحولات حقوق کیفری، در حقیقت، مطالعه تاریخی تحولات حقوق کیفری در پرتو اندیشهها و آموزههای کیفری است، اندیشهها و آموزههایی که هر کدام به نوعی در تحول و تکامل حقوق کیفری موثر بودهاند. نکته دوم این که باید ببینیم هدف از مطالعه تاریخ تحولات حقوق کیفری چیست؟ چرا میخواهیم تاریخ آموزهها و اندیشههای کیفری را بررسی کنیم؟ مطالعه این درس چه فوایدی دارد؟ مطالعه درس تاریخ تحولات کیفری متضمن چند تا فایده مهم و اساسی است:
الف- نخستین فایده این امر در نقش و تاثیری است که هر کدام از این آموزهها و اندیشهها در تحول و تکامل حقوق کیفری در طول تاریخ ایفا کردهاند. بسیاری از تحولات، تغییرات و نوآوریها در قلمرو حقوق کیفری و سیاست جنایی حاصل این آموزهها است. برای مثال بسیاری از تغییرات و تحولاتی که امروزه در حقوق کیفری و سیاست جنایی ایران در راستای جرمزدایی، قضازدایی، کیفرزدایی، استفاده از مجازاتهای اجتماعی و توافقی و ترمیمی شدن دادرسیهای کیفری صورت گرفته است، حاصلِ آموزهها و اندیشههای جرم شناسی انتقادی و واکنش اجتماعی است یا تغییرات و تحولاتی که در حقوق کیفری فرانسه، به ویژه نخستین قانون مصوب 1791 در راستای قانونی بودن جرایم و مجازاتها، ممنوعیت شکنجه، لغو مجازات اعدام، تناسب جرایم با مجازاتها، نظام مجازاتهای ثابت، حتمیت و قطعیت و ملایم بودن مجازاتها صورت گرفت، دستاورد انقلابی بود که آقای سزار بکاریای ایتالیایی با انتشار افکار و عقاید خود درکتاب «جرایم و مجازاتها» در سال 1764 به وجود آورد.
ب- فایده دیگر مطالعه تاریخ تحولات حقوق کیفری این است که ما را با مبانی نظری و اهداف نهادها و موسسات حقوق کیفری آشنا میسازد؛ به عبارت دیگر شناخت ما را از حقوق کیفری عمیقتر و دقیقتر مینماید.
پ- مطالعه تاریخ تحولات حقوق کیفری ما را با نقاط قوت و ضعف هر یک از آموزهها و اندیشههای کیفری نیز آشنا میکند. و میزان اعتبار و ارزش علمی هر یک از این آموزهها و اندیشهها را برای ما بازگو میکند.
ت- با مطالعه تاریخ تحولات حقوق کیفری و تاریخ آموزهها و اندیشههای کیفری به این حقیقت پی میبریم که تعداد زیادی از این آموزهها و اندیشهها نه از طرف حقوقدانان بلکه از طرف علما و اندیشمندانی که در علوم مختلف دیگر چون فلسفه، اقتصاد، ریاضی، فیزیک، طب و غیره صاحب نظر بودهاند، مطرح گردیده است؛ برای مثال آقای سزار بکاریا، که انقلاب کیفری را در سال 1764 به وجود آورد، یک ریاضیدان و اقتصاددان بود و یا آقای سزار لمبروزو ایتالیایی که با افکار و اندیشهها و روشهای مطالعاتی خود انقلاب تحققی در قلمرو جرمشناسی و حقوق کیفری ایجاد کرد، یک پزشک ایتالیایی بود. همین امر لزوم تعامل و همکاری حقوق کیفری با رشتههای دیگر علوم را در فرایند تکاملی خود آشکار میسازد.
ث- بالاخره میخواهیم با مطالعه تاریخ تحولات حقوق کیفری از تجربیات گذشتگان درس عبرت بگیریم. تا مبادا در سیاست گذاریها و برنامهریزیها در ارتباط با بزهکاری مرتکب اشتباه شده و خطاهایی را که دیگران و گذشتگان مرتکب شدهاند، تکرار کنیم. چون کسانی که گذشته و تاریخ خود را فراموش میکنند محکوم به تکرار هستند.
نکته سوم این که ما در این درس به مطالعه تاریخ پیدایش و تحولات حقوق کیفری مدرن میپردازیم.
حقوق کیفری مدرن حقوقی است نظامند و مبتنی بر اصول کلی و قابل تسری به کلیه مقولههای کیفری. این حقوق ریشه در ساز و کار تدوین قوانین و مقررات[1] دارد و از نظر تاریخی همزمان با انتشار رساله جرائم و مجازاتهای آقای سزار بکاریایی ایتالیایی در 1764 ایجاد و سازمان یافته است. بنابراین تاریخ تحولات حقوق کیفری که به مطالعه حقوق کیفری امروزی و تحولات آن میپردازد، حدود دو سده عمر دارد که با تحولات فکری در عصر روشنگری اروپا ایجاد و گسترش یافته است[2].
البته میتوان تاریخ قوانین و مقررات کیفری و نقش و تأثیر آموزههای فلسفی و دینی در تحول این مقررات را تا قبل از قرن هجدهم نیز مورد مطالعه قرار داد. اما همچنانکه گفته شد، تا قبل از پیدایش مکتب کلاسیک در قرن هیجدهم نمیتوان از حقوق کیفری نظامند صحبت کرد. بنابراین در فصل اول به صورت خلاصه به تحولات حقوق کیفری تا قرن هیجدهم میپردازیم و در ادامه پیدایش و تحول حقوق کیفری از قرن هجدهم به بعد را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.