1- چارچوب مفهومي جهاني شدن و حقوق اداري جهاني
2- علل و عوامل ظهور پديده جهاني شدن
3- بررسي مفهوم و مشخصات حقوق اداري جهاني
4- علل ظهور حقوق اداري جهاني
5- تفاوت حقوق اداري جهاني با حقوق اداري داخلي
6- بررسي ديدگاههاي موافقان حقوق اداري جهاني در خصوص نحوه عملكرد و سازمان هاي اداري
7- بررسي و تقسيم بندي نهادهاي اداري فراملي
8- نحوه عملكرد حقوق اداري جهاني
9- بررسي ديدگاههاي منتقدان و مخالفان اداري جهاني
10- جهاني سازي حقوق اداري نه جهاني شدن حقوق اداري
11- عدم وجود نهاد اداري فراملي
12- عدم وجود حكومت جهاني و دموكراسي
13- نظام پلوراليسم اداري به جاي حقوق اداري جهاني
گفته میشود واژه جهانی از چهارصد سال پیش و اصطلاحاتی همچون جهانیشدن ، جهانیسازی و جهانیگرایی از دههی 1960 در متون علمی و ادبی بهکار گرفته شد. لیکن در رابطه با ارائه تعریفی جامع و مانع از پدیده جهانی شدن میان صاحبنظران و اندیشمندان اجماع نظر حاصل نشده و هر دسته از آنان به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیش زمینههای ذهنی و ایدئولوژی سیاسی که بدان تعلق دارند تعریف خاصی از این پدیده ارائه دادهاند. در برخی ازاین تعاریف، جنبه اقتصادی جهانی شدن غلبه دارد و در برخی دیگر ابعاد سیاسی، فرهنگی و یا ارتباطی آن بیشتر مدنظر قرار میگیرد. برای جهانی شدن تعاریف و معیارهای متنوع و گوناگونی در نظر گرفته شده است و بر همین اساس متفکرین و اندیشمندان برای جهانی شدن ابعاد و حوزهایی را در نظر گرفته اند.
از طرف دیگرحقوق اداری چه در مفهوم سنتی و چه در مفهوم مدرن آن به صورت داخلی و در قلمرو دولت - کشور مطالعه میگردد. به عبارت دیگر فضای حقوقی که درآن، نظامهای اداری و حقوق اداری شکل میگیرند، دولت حاکم بر یک کشور است که بر اساس یک مجموعه سیاسی به نام حکومت، اداره میگردد. تصور عمومی نیز بر این است که ادارات عمومی متعلق به مردم یک کشور میباشند و از نظر ساختاری نیز وابسته به دولت همان کشور میباشند. بنابراین از لحاظ تقسیمات آکادمیک نیز زیر مجموعه حقوق داخلی محسوب میگردد. در نتیجه، یک رابطه منحصر به فردی بین دولت و ادارات شکل میگرفت. نظامهای اداری و حقوق اداری بر اساس الگوهای حکومتی مختلف شکل میگیرند و همانطور که دولتهای کشورهای مختلف بر اساس خطمشیهای متفاوتی شکل گرفته بودند، نظامهای اداری آنها نیز با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. بنابراین، ادارات دولتی و نظامهای حقوق اداری آنها تحت سلطه حکومتهای ملی میباشد.لیکن با توجه به تحولاتی که در سطح جهانی بوجود آمد و ضرورت حمایت از شهروندان در جامعه جهانی سبب گردید تا متفکرین حقوق عمومی به دنبال رشته ای باشند تا بتواند در جامعه جهانی حضوری پر رنگ داشته باشد در نتیجه به دنبال تحول در حقوق اداری بر آمدند. با توجه به ظهور سازمانهای بینالمللی در سطح جهانی و عملکرد آنها و تاثیری که بر حقوق اداری داخلی دنیا دارند سبب گردید که متفکرین از حقوق اداری جهانی علی رغم وجود دموکراسی،قانون اساسی و حکومت واحد سخن بگویند،. در همین راستا حقوقدانان به دنبال ایجاد مبانی و ارایه تعریف از حقوق اداری جهانی میباشند . بیشتر پژوهشهای مرتبط با حقوق اداری جهانی توسط اروپاییها صورت گرفت، امّا در سالهای اخیر، پژوهشگرانی از سراسر جهان از آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا و استرالیا به پژوهش در زمینه مزایا و معایب حقوق اداری جهانی پرداختهاند.متعاقب این پژوهشها مبحث توسعه حقوق اداری جهانی مطرح گردید که به دنبال ایجاد توازن در بین ایدهآلها و شرایط واقعی حقوقی اداری جهانی میباشد. پژوهشهای حقوق اداری جهانی، طبقهبندی جدیدی از سازمانهای بینالمللی ارائه میدهند و بر جنبههای رویهای مدیریت جهانی با توجه به روابط بینالمللی به عنوان سازمانهای اداری فراملی تأکید دارد. حقوق اداری جهانی به طور کلی به ظهور و بروز فضای اداری جهانی و قدرت عظیم حکومتها، سازمانهای بینالمللی و سایر تابعانی که در حال بروز هستند، توجه دارد و بنابراین به پژوهشهای مرتبط با اصول حقوقی ترکیب و آرایش سازمانی در حکومت جهانی کمک مینماید. اصولاً، حقوق اداری جهانی به دنبال تعیین استانداردهای جهانی فراگیر است. این استانداردها بر اساس اصول شفافیت، پاسخگویی و مشارکت شکل میگیرند و در کنار مؤلفههای قانونی دیگر از جمله حاکمیت قانون و حقوق بشر، باعث محدودیت قدرت جهانی نهادهای بینالمللی و همچنین ایجاد الگو برای حقوق داخلی میگردند. حقوق اداری جهانی در واقع ناشی از تحولات جامعه جهانی و بروز نهادهای اداری فراملی و با همان هدف کلاسیک حقوق اداری یعنی مهار،کنترل و نظارت بر عملکرد سازمان ها و مقامات اداری فراملی بروز و ظهور پیدا کرده است. علاوه بر این دغدغه کلاسیک، بحث توانمندسازی، کارآمدی و اثربخشی اداره که در حوزه حقوق اداری مدرن، با مفاهیمی همچون حاکمیت قانون، شفافیت، حکمرانی خوب و... مطرح میگردد نیز مورد توجه و بررسی حقوق اداری جهانی میباشد. در این رساله ما به دنبال بررسی و نقد مفهومی جدید در ادیبات حقوقی بنام «حقوق اداری جهانی» [1]می باشیم.
در خصوص اهمیت مطالعه حقوق اداری جهانی برخی معتقدند که حقوق اداری جهانی یکی از دلایل اصلی توسعه رشته حقوق عمومی در نیمه دوم قرن بیستم شده است. همچنین این رشته ابتدا در حوزه حقوق بشر مورد مطالعه قرار گرفته است و پس از آن رشد کرده و در حوزههای دیگر نیز مانند بهداشت جهانی، محیط زیست و... تسری پیدا کرده است. حقوق بینالملل که در واقع به رابطه دولتها در سطح بینالملل میپردازد، توانایی و ظرفیت این نکته را که جامعه جهانی دارای تابعان دیگری نیز خواهد بود نداشته و در واقع توانایی تحمیل برخی از قواعد را (که در حوزه حقوق جهانی قهری است نه براساس رضایت) ندارد. در حالیکه همین مطالب از طریق حقوق جهانی و در حوزه اداری نیز از سوی حقوق اداری جهانی قابل مطالعه و بررسی است. پدیده حقوق اداری در سطح بینالمللی در اواخر قرن نوزدهم ایجاد شده است لیکن بعد جهانی آن، بعدها مورد توجه دکترین حقوقی قرار گرفته است. به عبارت دیگر حقوق اداری ابتدا جنبه بینالمللی به خود گرفت که همان بررسی وضعیت استخدامی و همچنین رسیدگی به شکایات کارکنان سازمانهای بینالمللی میباشد و در ادامه باتوجه به نفوذ پدیده جهانی شدن در همه عرصه ها، حقوق اداری جهانی نیز مورد علاقه پژوهشگران قرار گرفت. البته عده ای نیز اعتقاد دارند که هنوز رشته ای بنام حقوق اداری جهانی در دانشگاهها تدریس نمی گردد و همچنین این رشته هنوز کاربرد عملی ندارد و در حد پروژه در برخی از محافل علمی در حال رسیدگی است.آنها معتقدند که سخن گفتن از حقوق اداری جهانی و از اساس حقوق اداری بدون وجود سازمان اداری،عدم وجود قانون و همچنین مشروعیت فاقد مبنای حقوقی میباشد و هیچگونه ارزشی ندارد.آنها معتقدند که بروز و ظهور مفهومی بنام حقوق اداری جهانی سبب از میان رفتن حقوق داخلی و همچنین حاکمیت داخلی کشورها میگردد.از سوی دیگر تا زمانی که دولتها اجازه ندهند سخن گفتن از حقوق اداری جهانی بی فایده است. علی رغم انتقادات وارده مباحث مرتبط با حقوق اداری جهانی، چشم اندازهای جدیدی در حقوق ایجاد کرده است و به صورت غیر منتظره ای باعث افزایش پژوهشهای مرتبط با حقوق اداری گردیده است.حال باتوجه به دیدگاه موافقان و مخالفان باید دید حقوق اداری جهانی میتواند یک نظام واحد حقوقی در راستای همان هدف کلاسیک خود یعنی محدودیت قدرت ایجاد نماید یا خیر؟