1- آيات و احكام كلي و عمومي قراردادها
2- مفهوم عقد
3- اقسام عقد
4- شرايط اساسي صحت عقود و معاملات
5- عقود معين در قرآن كريم
6- عقود مربوط به معاملات معوّض و تمليكي
7- عقود مربوط به عطايا
8- عقود اذني
9- عقود مربوط به وثايق دِين
10- عقود مربوط به احوال شخصيه
11- قراردادهاي بينالمللي
قرآن، کتاب آسمانی است که هیچکس نمیتواند همانند آن را بیاورد، چرا که اگر این کار شدنی بود مسلماً معاندین و مخالفین سرسخت اسلام و قرآن این حربه را به کار میبردند، ولی از زمان نزول قرآن تا به امروز و تا هیچ وقت، موفق به این کار نشده و نخواهند شد و کسانی هم که اقدام به این کار کردهاند جز رسوایی و خواری نتیجهای به دست نیاوردند. قرآن کریم در چهار مورد از مردمان جهان خواسته است که اگر شکّی در آسمانی و وحی بودن قرآن دارند، نظیر و مانند قرآن و آیات آن را بیاورند و در این امر از تمامی قوای خود استفاده نمایند و از انس و جن نیز استمداد نمایند. این دعوت، برای بار اول، نظیر تمام قرآن را مطرح نموده است. در سوره اسراء آیه 88 میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» بار دیگر خواسته تا نظیر ده سوره از سورههای آن را بیاورند و در سوره هود آیه 13 میفرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ» و برای بار سوم دعوت نموده که فقط یک سوره نظیر سورههای قرآن (هر چند سوره کوچک) باشد بیاورید و در سوره بقره آیه 23 میفرماید: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ» و باز در سوره یونس آیه 38 میفرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ» پس از بیان عجز انسان از آوردن حتی یک سوره مانند سورههای قرآن، خداوند متعال به انسانها هشدار میدهد که از عناد و غرضورزی دست بردارند و تقوی پیشه نموده و از آتش دوزخ بر حذر باشد، بنابراین در آیه 24 سوره بقره میفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِينَ».
قرآن آخرین کتاب آسمانی و قانون الهی بر بشریت است و سایر کتب آسمانی را با توجه به مقتضیات زمان تکمیل کرده است و دین اسلام نیز دینی است کامل و مورد قبول خداوند، بنابراین بدون تعصب باید تنها به کتاب قرآن و دین اسلام متوسل شد. در آیات مختلف، دین اسلام به عنوان دین مورد قبول نزد خداوند معرفی شده است، در سوره آل عمران آیه 19 میفرماید: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» و در آیه 85 همان سوره نیز به وجه زیبا میفرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلاَمِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»
بنابراین، چنانچه کسی دینی غیر از اسلام انتخاب نماید، هرگز از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود و در آیه 102 همان سوره نیز میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» که اشاره بر این است که برای رستگاری، لازم است که قبل از مرگ به دین اسلام روی آورد و هنگام فوت مسلمان از دنیا رفت. در جایی دیگر خداوند متعال از کامل شدن دین اسلام و پسندیدن آن برای مردم میفرماید: «...الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً...» این امر منطقی است، چرا که اگر در یک جامعهای، قانونگذار اقدام به وضع قانون جدیدی نماید، این بدان معنی است که قانون قبلی نسخ شده و قانون جدید لازمالاجراست و هیچکس نمیتواند قانون قبلی و منسوخ را اجرا نماید.
قرآن، همان وحی الهی است که عیناً بدون کم و کاست به ما رسیده است و هیچگونه تحریف و تغییری در آیات و کلمات آن وجود ندارد. برخلاف سایر کتب آسمانی که دستخوش تغییر و تحریف قرار گرفتهاند، خداوند حافظ و نگهبان قرآن کریم میباشد. آیات متعددی در بیان این حقیقت میباشد. در سوره حجر آیه 9 میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» این آیه صراحتاً دلالت دارد که قرآن از تحریف، محفوظ مانده و خواهد ماند و خداوند در برابر تحریفکنندگان از کتاب خود دفاع کرده و دست ستمکران و خیانتکاران را از تحریف و تغییر آیات قرآن به نفع خویش کوتاه خواهد نمود و در سوره فصلت آیات 41 و 42 میفرماید: «إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِيزٌ* لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَکِيمٍ حَمِيدٍ» این آیه شریفه، قرآن کریم را از انواع و اقساط باطل پاک و بدور معرفی میکند. لازم به ذکر است که از مصادیق روشنِ باطل، تحریف است که در قرآن راه ندارد و در سوره کهف آیه 27 میفرماید: «وَ اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً» منظور از «کلمات او را تغییر دهندهای نیست» یعنی، هیچکس قادر به تبدیل و تحریف آیات و احکام الهی که در قالب کلمات آمده است نمیباشد.
در برخی آیات، خداوند، خطاب به پیامبر میفرماید که در بازخوانی قرآن در
لحظهی وحی تعجیل نکن چرا که جمعآوری و بازخوانی آن بر عهده ماست.
از این آیات نیز میتوان استنباط کرد که خداوند متعال قرآن کریم را از تحریف و تبدیل حفظ مینماید. در این خصوص، در آیه114 سوره طه میفرماید: «... وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ...» و در آیه17 سوره قیامت میفرماید: «إِنَّ عَلَيْنٰا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ » .
علاوه بر آیات فوق، حدیث معتبر و متواتر «ثقلین» نیز دلیل دیگری بر بطلان ادعای تحریف در قرآن کریم میباشد. براساس این روایت پیامبر (ص) در اواخر عمر شریف خود دو یادگار گرانبها (قرآن و عترت) را به امت معرفی کرده و میفرماید تا قیامت از آن پیروی نمایید.
بدین ترتیب، مفهوم چنین دستوری این خواهد بود که تا آن زمان قرآن از دستبرد حوادث و تحریفات مصون میماند. دلایل دیگری نیز بر عدم تحریف قرآن وجود دارد که به خاطر طولانی شدن مطلب، از ذکر آنها خودداری میشود. این در حالی است که سایر کتب آسمانی، غیر از قرآن کریم که آخرین کتاب آسمانی و معجزه جاویدان است، دستخوش تحریف واقع شدهاند و قابل اعتماد نمیباشند در این خصوص در آیات 46 سوره نساء و 13 و 41 سوره مائده از عنوان «يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» و «يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ» استفاده شده است و در آیه 75 سوره بقره میفرماید «...کَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ».
قرآن کریم، کتابی است فرا زمانی و فرامکانی، به این معنی که آیات آن، خطاب به سرزمین مشخص و قوم و ملتی معین مانند اعراب نمیباشد و نیز محدود به زمان خاصی نمیباشد که بگوئیم این قرآن برای هدایت مردم جاهل اعراب پیش از اسلام بوده است، بلکه آیات قرآن صراحتاً بیانگر این امر است که قرآن برای تمامی انسانها و تمامی جهانیان است و کتابی است برای تمامی زمانها و اعصار، و آیات و احکام آن هیچ وقت کهنه نشده و نخواهد شد. سیاق آیات قرآن کریم طوری است که خطاب به تمامی مردمان از لحاظ مکانی و زمانی میباشد و لحن آیات طوری است که گویا همین لحظه نازل گردیده است. همه جا سخن از عموم انسانهاست مانند یا بنی آدم، یا ایها الناس، یا ایها الذین آمنوا، یا عبادی و یا ایها الانسان. در برخی آیات، «قرآن» روشنکننده و تذکر برای عموم معرفی شده است. در سوره تکویر آیه 27 فرموده «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعَالَمِينَ» و در سوره آل عمران آیه 138 فرموده «هذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ» و در برخی آیات رسالت پیامبر جهانی معرفی شده است. در سوره سباء آیه 28 میفرماید «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً...» و در سوره اعراف میفرماید: «قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْکُمْ جَمِيعاً ...» و در سوره انبیا آیه 107 میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» و نیز در سوره فرقان آیه اول میفرماید: «تَبَارَکَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَکُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً» بنابراین قرآن، خود براین ادعا که این کتاب صرفاً برای اعراب و برای یک برههی خاصی از زمان نازل شده، خط بطلان کشیده و مخاطبین قرآن، همهی جهانیان و قوانین آن ناظر بر همه انسانها است.
از آنجائی که قرآن وحی الهی بوده و از طرف خداوندی نازل شده است که عالم و آگاه و توانا به هر کاری میباشد، مسلماً احکام آن نیز دقیق و عادلانه بوده و سعادت و رستگاری جوامع بشری را تأمین خواهد کرد. تجربه نشان داده است که قانونگذاران، هر چند دقیق و ماهر باشند و در امر قانونگذاری شور و تبادل نظر و بحث و مذاکره نمایند، با گذشت زمان، نقاط ضعفِ قانون وضع شدهی آنها آشکار شده و با توجه به مقتضیات زمان نیازمند اصلاح یا تغییر میباشد. بنابراین احکام و دستورات قرآن کریم که از این امر مستثناست، میتواند بهترین منبع و الگو برای قانونگذاران باشد.
قرآن کریم در هر موضوعِ حقوقی، دستورات و احکامی دارد که نیازمند تحقیق و تدبّر میباشد، از جمله حقوقی که در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته، حقوق قراردادها میباشد. خداوند متعال در آیات مختلف، مردم را به رعایت عهد و پیمان دعوت نموده و از نقض و عدم وفاء به آن نهی مینماید، چنانچه اگر به این آیات عمل شود جامعه در امنیت بوده و مردم با اطمینان خاطر به انجام معاملات و اعمال حقوقی خود اقدام خواهند نمود و هرگونه اختلاف و دعاوی از بین خواهد رفت و به دنبال آن، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی تأمین خواهد شد.
در این کتاب در حد وسع و توان سعی بر آن است که احکام و آیات مربوط به حقوق قراردادها، استخراج و مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به این منظور، مطالب در دو بخش ارائه خواهد شد. بخش اول، آیات و احکام کلی و عمومی قراردادها و بخش دوم آیات و احکام خاص که در خصوص قراردادهای معین و مشخص وجود دارد.