۱. مقدمه
2. اشیاء
۳. اشخاص
۴. اشخاص طبیعی (حقیقی)
۵. اشخاص حقوقی / مصنوعی
۶. هر دو / و
۷. واسازی اشیاء
8. حقوق هوش مصنوعی
رباتها چیزهای عجیبی هستند. از یکسو مصنوعات تکنولوژیکی هستند که توسط انسان طراحی و تولید میشوند؛ شیء هستند و مانند سایر اشیایی که در طول روز با آنها مواجه میشویم، اشیایی باارزش ابزاری قلمداد میشوند. اما از سوی دیگر چندان شبیه سایر اشیاء نیستند. گوئی حضور اجتماعی در جامعه دارند، قابلیت صحبتکردن و تعامل با انسان را دارند و بسیاری از آنها باهدف تقلید یا شبیهسازی قابلیتها و رفتارهایی طراحی شدهاند که بهنوعی باهوش انسان یا حیوان مرتبط است. از این منظر، رباتها تبلور زئومورفیسم[1]، انسانانگاری و شخصیتپردازی هستند.
در چارچوب چنین دیدگاهی این پرسش مطرح میشود که آیا باید رباتها، را شیء تلقی کرد؟ اشیایی فناوری محور که میتوانیم هرطور بخواهیم از آنها استفاده و یا حتی سوءاستفاده کنیم. یا آیا رباتها میتوانند ویژگیهای انسانی داشته باشند؟ پرسشهایی ازایندست، از لحظه ورود ربات به جهان، همواره جزء اصلی داستانهای علمی تخیلی بودهاند، چنانچه در ادامه توضیح داده خواهد شد، شکلگیری کلمه ربات و ورود این شیء انسانواره به جهان، محصول نمایشنامهای بود که در سال ۱۹۲۰ توسط نمایشنامهنویس اهل کشور چک، کارل چاپک[2] نگارش شد. نکتهای که باید به آن توجه داشت آن است که امروزه رباتها نهتنها دیگر موضوعات علمی - تخیلی نیستند؛ بلکه تبدیل به واقعیتهای علمی و دارای معضلات حقوقی و فلسفی بسیاری شدهاند.
در ظاهر حل چنین مشکلی بسیار ساده به نظر میرسد. تنها چیزی که لازم است، جمعآوری حقایق و شواهد، ایجاد یک مورد قانعکننده و سپس تصمیمگیری برای دستهبندی رباتها است. این نظر صرفاً یک استدلال نیست: یک قانون است. در واقع تمایز دوگانهای که شخص را از شیء جدا میکند، نزدیک به دو هزار سال است که تقابلی مفهومی در هر دو حوزه فلسفه اخلاقی و قانون را رقم زده است. زمانی که حقوقدان رومی، گایوس[3] (۱۸۰ – ۱۳۰)، در رسالهای تحت عنوان مؤسسات عنوان داشت که حقوق شامل دو حوزه کلی میشود: انسان و اشیاء، از همان زمان تفکیکی هستیشناسانه میان دو مقوله انسان و اشیاء حداقل در نظامهای اخلاقی و حقوقی غربی شکل گرفت. در مواجهه انسان با یک انسان دیگر، حیوان دیگر، درخت، موجودات فرازمینی، ربات و.... اولین و شاید مهمترین پرسشی که مطرح شده و به آن پرداخته میشود، این است که «این (طرف مقابل) چیست؟». آیا موجود دیگری شبیه خود من (انسان) بوده و در برابرش مسئولیت دارم؟ یا صرفاً یک شیء است که میتوان آن را در اختیار داشت، تصرف کرد و بدون توجه و نگرانی خاصی از آن استفاده نمود؟
باتوجهبه مطالب عنوانشدة فوق، نکتة مهمی که باید در مورد آن تصمیمگیری نمود این است که رباتها را باید شیء تلقی کرد یا فرد؟ طرح چنین پرسشی در نگاه اول بسیار آسان به نظر میآید؛ اما چنانچه در طول کتاب حاضر شرح داده خواهد شد، گفتن این جمله بسیار سادهتر از پرداختن و تحلیلکردن آن است. مسئلهای که مطرح است آن است که ربات را در هیچ دستهبندی انسانی، حیوانی، شیء و.... نمیتوان قرار داد. ربات نه صرفاً یک ابزار عینی در راستای تحقق اهداف است و نه نوع دیگری از موضوعات مهم اجتماعی، رباتها در مقابل تلاشها چه برای شیء سازی و چه برای شخصیت انگاری، مقاومت میکنند و بهاینترتیب، نظم حاکم دررابطهبا اینکه چه چیزهایی باید بهعنوان موضوعی اخلاقی و قانونی شناخته شود و چه چیزهایی خارج از موضوعات اخلاقی و قانونی قرار میگیرند، را زیر سؤال بردهاند.
البته این موضوع صرفاً مربوط به رباتها نمیشود؛ این موضوع، موضوعی است که در نهایت به خود ما نیز مربوط میشود. این موضوع به نهادهای اخلاقی و حقوقی مرتبط است که بشر برای معنابخشی به دنیای اطرافش ساختهوپرداخته است و ازاینحیث در مورد سرنوشت چیزهای بیشمار دیگری است که در دنیای اطرافمان قرار داشته و با ما در این سیاره استثنائی و البته شکننده زندگی میکنند. آنچه در چهره یا صفحه رباتها منعکس میشود، بیانگر این حقیقت است که اصول هستیشناسانه اخلاقی و حقوقی موجود نقض شده یا حداقل به واسطه محدودیتهایی که دارد، زیر سؤال رفته است و آنچه در پاسخ به این ناکارآمدی نیاز است، تأکید مؤکد بر موارد مشابه نیست، ارائه دیدگاه هستیشناسانه اخلاقی و حقوقی جدیدی است که به شکلی قابلتوجه با تکیه به شرایط و نظم نوین موجود تدوین شده باشد، بهنحویکه پاسخگوی نیازها و چالشهای قرن بیست و یکم و پس از آن باشد. پاسخ به چنین چالشهایی، بدون شک میتواند بهاندازه شورش رباتها که در داستانهای علمی تخیلی تصور میشود، وحشتناک و هیجانانگیز باشد، چرا که تدوین دیدگاه هستیشناسانه اخلاقی - حقوقی نوین، نیازمند بازنگری کامل در همه ابعاد و جوانبی است که تصور میکنیم درست بوده و لزومی به زیر سؤال بردنشان نیست.
آنچه در ادامه این کتاب مطرح میشود، بههیچعنوان ادعای یک راهحل جایگزین بودن را ندارد. دیدگاه هستیشناسانه موجود که تدوین و نهادینهشدن آن صدها سال طول کشیده است، مدلی دوگانه و تفکیکی ارائه میکند با محوریت فرد یا شیء بودن؛ بنابراین نباید فراموش کرد، تدوین یک رویکرد هستیشناسانه اخلاقی و حقوق جدید، بهنحویکه بتواند به تنوعات موجود پاسخ دهد، به همان میزان زمان، تلاش و توجه نیازمند دارد. ازاینرو، هدف کتاب حاضر، سادهتر از آن چیزی است که در زمان مطالعه گذرای عنوان کلی کتاب به ذهن متبادر میشود. این کتاب نه به دنبال ارائه دیدگاه هستیشناسانه اخلاقی و حقوقی جدید و آماده، بلکه صرفاً به دنبال ایجاد زمینه، ساختار و چارچوبی برای تدوین چنین رویکردی است که بدون شک تحقق آن تلاشی عمیقاً مشترک از تمامی حوزهها را میطلبد؛ چرا که این بحث طیف وسیع و متنوعی از دانش، تجارت و تفکرات بشری را پوشش میدهد؛ بنابراین این کتاب را پیش از هر چیز، دعوتی ببینید برای همکاری با یکدیگر در راستای شکلدادن به چشماندازی مشترک برای آینده و در مسیر نیل به تصمیم و نسخهای جدید برای آینده. این کتاب نقطة عزیمت برای سفر مشترکی است که حداقل هنوز به مقصد نهائی نرسیده است.
باتوجهبه سایر تلاشهایم در این حوزه، میتوانم بگویم کتاب حاضر جایگاه سوم را در سهگانه پرسش ماشینی من به خود اختصاص داده است. اولین کتاب از این مجموعه، «پرسش ماشین: دیدگاههای انتقادی در باب هوش مصنوعی، رباتها و اخلاقیات» (۲۰۱۲) بود، اثری که به دنبال بررسی چگونگی گسترش نوآوریهای قبلی در حوزه اخلاقیات و تحلیل شرایط و ضوابطی بود که بر اساس آنها ماشینها و مصنوعات ساخته دست بشر بهعنوان دشمنان و بیماران اخلاقی تلقی میشدند. کتاب دوم با عنوان «حقوق رباتها» (۲۰۱۸)، به بررسی و تحلیل این مسئله میپرداخت که تا کجا میتوان برای این مصنوعات وضعیت اخلاقی لحاظ کرده و جایگاه قانونی به رسمیت شناخت و در نهایت، اثر حاضر که سومین قطعه پازل فرد، شیء ربات است، قصد دارد به بررسی این موضوع بپردازد که چطور و چرا این مصنوعات جایگاهی در نظم تثبیت شده کنونی ندارند، و ما را در بازنگری و تجدیدنظر در رویکرد هستیشناسی اخلاقی و حقوقی موجود به چالش میکشد.
در مجموع، آنچه در هر سه کتاب موردتوجه قرار میگیرد این است که رباتها، هوش مصنوعی و سایر مصنوعات بهظاهر اجتماعی و هوشمند، دیگر تنها یک چالش تکنولوژیکی نیستند که بتوان تفکر اخلاقی و قانونی موجود را در موردشان اعمال نمود. آنها تبدیل به موضوعاتی ورای سازوکارهای اخلاقی و حقوقی موجود شدهاند. حضور رباتها، هوش مصنوعی، و سایر مصنوعات انسانی فرصتی برای ارزیابی مجدد همه جوانب آنچه شامل و توجیهکننده همه این امکانات اخلاقی و حقوقی است فراهم کرده و آنچه را که تا پیشازاین بدیهی تلقی میشد، زیر سؤال برده است. همین امر تأثیر و اهمیت منحصربهفرد سؤال از ماشین است و این پرسشی است که نه فقط به فرصتها و چالشهای استثنائی فناوریهای نوظهور مربوط شود، بلکه به بنیاد و یکپارچگی خود امر اخلاقی نیز مرتبط است.