1- كتاب القضا
2- كتاب الشهادات
3- كتاب الوقف
4- كتاب العطيه
5- كتاب المتاجر
6-كتاب الدين
7-كتاب الرهن
8- كتاب الحجر
9- كتاب الضمان
10-...
شيخ ابو عبدالله شمس الدّين محمدبن شيخ جمال الدّين مكّى بن شيخ شمس الدّين محمدبن حامد مطلّبى عاملّى بناطىّ جزّينىّ معروف به «شهيداول» در سال 734 ه .ق در لبنان چشم به جهان گشود.
وى، كتاب «اللمعةالدمشقية فى فقه الامامية» را كه يكى از دقيقترين و با ارزشترين آثار مكتوب و موجود در حقوق اسلامى، و احكام منوّر شريعت محمّدى(ص) است، در زندان به مدت هفت روز به رشته تحرير درآورد كه هيچ كتابى جز «المختصرالنافع» علامه (رض) نزدش نبود. در حقيقت اين شهيد والامقام يك دوره فقه مختصر و در عين حال جامع را كه براساس مذهب اماميه و آراء و فتاوى مشهور است از خود براى ساليانِ دراز، به يادگار گذاشته است.
قابل تأمل اين كه، با عنايت به تأثير شگرف و فوق العاده عبارات، و ايجاز و استغناى كلمات در لمعه دمشقيه «شيخ محمود شلتوت» شيخ أزهر، و رئيس وقت «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» در نيم قرن اخير به چاپ و معرفى اين اثر گرانمايه در قاهره، همت گماشت كه مورد استقبال كم نظير علماى عامه بخصوص در دانشگاه الأزهر، واقع شد.
در اهميت و شأن اثر و خالق اثر، از بزرگان حوزه فقه و فقاهت بسيار شنيدهايد امّا آنچه من از پدر بزرگوارم به نقل از حاج ميرزا حسين نورى (ره) صاحب «مستدرك الوسائل» شنيدهام اين است كه «اواعلم علما و افضل فضلاى شيعه بوده و از همين رو، وقتى به فتوا و حكمى از وى در كتابهايش من جمله «دروس» و «ذكرى» و بالأخص در «لمعه» برخورد مىكردند اعتماد و اهتمام فزايندهاى، در استفاده از آن داشتند».
اين شهيد بزرگوار، ابتدا در درس علماى «جبل عامل» حاضر مىشد كه بعد از مدتى رهسپار عراق شد تا محضر علامه حلى (ره) را درك كند كه در آن زمان 16 سال بيشتر نداشت امّا، وقتى وارد عراق شد، علّامه چشم بر دنيا بسته بود لذا در درس فرزند ايشان «فخرالمحققين» شركت نمود كه در عظمت و پاسداشت مقامش، از «فخرالمحققين» نقل شده است كه: «من بيشتر از آنچه كه وى از من بهرهمند شده باشد، بهرهمند شدم».
على أىّ حالٍ، لمعه دمشقيه معرّف و مبيّن حقوق اسلامى است كه حضرت احدّيت بر آخرين سفير خود، حضرت ختمى مرتبت، محمّد مصطفى (صلّى الله عليه و آله و سلم) فرستاده است و اين حقوق، براساس مصالح و مفاسد ملزمهاى است كه خاستگاه وحيانى داشته، و حلال و حرامش تا ابدالدهر است و در صورت عدم تبدّل موضوع هر نوع كاهش و افزايشى در آن بدعت و حرام است. با اين نگرش و با اين وسعت انديشه به ياد خطبه معروفى از حضرت امام خمينى (سلام الله عليه) مىافتيم كه: «حكومت، در نظر مجتهد واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى بشريت است. حكومت، نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى، سياسى، نظامى و فرهنگى است. فقه تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است». در وصفِ حالات و نحوه زيستن شهيد اول و شهيد ثانى ـ كه ايشان نيز پرچمدار واقعى فقه اماميه بوده ـ آمده است كه ايشان زندگى بسيار محقّرانهاى داشتهاند و خودشان حتى در نيمههاى شب، با سعى و تلاش وصف ناپذيرى در پى كسب روزى حلال بودهاند كه تا يكساعت مانده به اذان صبح، به راز و نياز معبود يكتا مىپرداختند و صبح همان روز، ما حصل دست رنج خود را نيمى به مركّب و مداد مىدادند و نيمى به خرج و انفاق.
سرانجام، شهيد اول در سال 786 ه .ق در دمشق و پس از يكسال حبس از طرف حاكمان جور و ستم كه شخصيت علمى و سياسى وى را بر نمىتافتند و احساس خطر فزايندهاى داشتند، به شهادت رسيد و سپس جنازه وى را در برابر چشمان مردم، به صليب كشيدند و بعد از آن، باز همان جسم پاك را در برابر هجوم آماج كينههايى از جنسِ سنگ قرار دادند كه شايد كينههايشان رو به سردى گرايد امّا كينه توزان كينه پرور، آخرالامر به سوزاندن آن جسد مطّهر دستور دادند كه اينجاست بايد بگويم: «وُلِدَ سعيدآ و عَاشَ سَعيدآ و استُشْهِدَ سعيدآ».