1- كليّات و مفاهيم
2- موضوع شناسي كتب ضلال
3- نقد و تحليل احكام تكليفي كتب ضلال
4- حكم تكليفي مرحله توليد [تأليف و نگارش]
5- احكام تكليفي مراحل پس از توليد
6- ......
در اهمیّت بازپژوهی مفهومی و حکمی آرای فقیهان در باب کتب ضلال و گمراهی و چالشهای آن، بس که دو دانشمند بزرگ امامیه؛ جواد حسینی عاملی [صاحب مفتاحالکرامه] مینویسند:
«استاد ما - قدّس الله روحه و حشره مع آبائه الطاهرين صلوات الله عليهم أجمعين – از هفده سال قبل که این مسئله را نزد ایشان میخواندم، در تحریر موضوع (و تنقیح محل بحث) اشکال مینمود و از نزد او در حالی رفتیم که نظر مبارکش بر چیزی قرار نگرفت».[1]
مرحوم کاشفالغطاء نیز این مسئله را بسیار خطرناک و لغزشگاه قدمها میدانند و میفرمایند: در این مسئله قدم برخی از بزرگان [منظور محدّث بحرانی است، که در حکم مسئله با مشهور مخالف میباشند] نیز لغزیده است.[2] از اینکه بگذریم، امروزه از جمله موضوعاتی که در مقولهی آزادی اطلاعیابی و اطلاعرسانی که تبلوّر اصلی آن آزادی عقیده و بیان است، باید مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، ممنوعیّت کتب و نشریات گمراه کننده است. علما و اندیشمندان اسلامی که از دیرباز، حفظ و صیانت از ایمان و عقاید صحیح اسلامی را از وظایف مهّم خود میدانستهاند، بحثی را در فقه به عنوان «کتب ضلال» مطرح کردهاند که ظاهراً سابقهای در منابع فقهی قدیمی همانند: الجامع للشرائع، غنیه، جواهر فی الفقه، هدایه و المقتصر نداشته و مبتنی بر قواعد و عمومات است و با اجتهاد مبتنی بر عمومات و اطلاقات، احکامی را در مورد حفظ و نگهداری، خرید و فروش، تعلیم و تعلّم، مطالعه و نسخهبرداری اینگونه نوشتهها از آن استخراج کردهاند. بدیهی است با تشکیل حکومت اسلامی و قدرت یافتن آن، این احکام که از احکام اجتماعی و ضروری برای حفظ عقاید دینی است، از قالب فتوی خارج گردیده و در چارچوب قوانین و مقرّرات اسلامی در میآید، لذا باید جوانب مختلف آن، مورد بازنگری و مداقّه قرار گیرد، تا مبادا به بهانهی حفظ عقاید صحیح اسلامی، زمینههای تحقیق و ارائهی افکار نو و توسعهی علم و دانش و در یک کلام اجتهاد پویا را از جامعهی علمی سلب نماییم. و باعث سلب یکی از اساسیترین حقوق افراد یعنی حق آزادی اطلاعیابی و اطلاعرسانی و محدودیّت بیان و عقیده شده و در نهایت منجر به مفاسد عظیمی چون ایجاد تنفّر از قوانین اسلامی، مخفی و دور شدن افکار و عقاید باطل از دسترس نقد و ابطال و تعطیلی معظمی از علوم گردیم. لذا شایسته است که به این بحث که از مباحث اساسی آزادی بیان و زیر بنای بسیاری از قوانین حوزه مطبوعات و مکتوبات و رسانهها است، بپردازیم.
آغاز بحث پیرامون «کتب ضلال» را باید در عبارات شیخ مفید در کتاب المقنعه جست و جو نمود. از تتبع ما در کتب حدیثی و فقهی حاصل آمد که پیش از ایشان در هیچ یک از متون فقهی، بحثی در این خصوص و با این عنوان یافت نمیشود، اگرچه اشاراتی به مفهوم ضلال و مصادیق آن در قرآن کریم و در برخی از روایات شده است امّا خصوص عبارت «کتب ضلال» ظاهراً عنوان بدیعی است که شیخ مفید بدان اشاره کردهاند و فقیهان دیگر در پیروی از ایشان به بسط و گسترش آن همت گماردهاند. شیخ مفید با قرار دادن دو عنوان «کتب الکفر» و «کتب الضلال» در کنار یکدیگر، کلیّهی فعالیّت اقتصادی از طریق حفظ و نگهداری و یا مرمّت و بازسازی و نسخهبرداری از این کتب را حرام دانسته و فرمودهاند: «کتابهای کفر و جلد نمودن آن، حلال نیست، مگر برای اقامهی دلیل بر بطلان آنها و کسب مال به وسیله حفظ و نگهداری کتابهای گمراهکننده و همچنین نوشتن آنها، «جائز نیست»، مگر برای اثبات بطلان».[3] فقهای پس از ایشان همانند: شیخ طوسی،[4] ابن براج[5] و ابن ادریس[6] در کتب خود با ذکر همین عنوان «حرام بودن نگهداری یا اجرت بر آن» را مورد تأیید قرار دادهاند. مرحوم سلّار نیز در المراسم میگویند: «مکاسب محرّم عبارتند از: دریافت اجرت برای کتب کفر مگر در صورت اراده برای نقض محتوای آن کتب».[7] در سیر تاریخی مطالعهی آثار فقیهان امامیه، به این نتیجه میرسیم که، اوّلین کسی که در تحریم حفظ و نگهداری کتب ضلال، وجودِ هر گونه اختلاف را در بین فقیهان منتفی میداند، علامه در کتاب منتهی المطلب[8] و تذکرۀ الفقهاء است.[9] عنوان «کتب ضلال» با گذر زمان، در اندیشه فقیهان دایرهی وسیعتری پیدا کرده، تا جایی که در عبارت شهید در دروس عنوان «کتب منسوخه و بدعت» نیز به آن افزوده شدهاست، ایشان مینویسند: «نسخهبرداری کتب منسوخه و تعلیم و تعلّم آن حرام میباشد و کتب اهل ضلال و بدعت نیز مگر برای نقض یا تقیّه حرام میباشد».[10] شهید نه تنها عنوان «ضلال» را در کنار عنوان «کتب منسوخه و بدعت» آوردهاست، بلکه یادگیری و تعلیم آن را متعلّق تحریم میدانند و تقیّه را نیز به موارد استثناء از حرمت، افزوده است و پس از شهید، فقهای دیگر نیز با عباراتی نظیر عبارت شهید، این حکم را تأیید کردهاند. تا جایی که در بین فقیهان معاصر میبینیم، امام خمینی(عج) در تحریر الوسیله تقریباً تمام انواع تصرّف در این گونه کتابها از قبیل حفظ، نسخهبرداری و مطالعه و تدریس و فراگیری آن را در صورتی که غرض صحیح بر آن مترتّب نباشد، حرام دانستهاند و اتلاف آن بخش را مشتمل بر شبهات و مغالطههایی است که غالب مردم از حلّ و دفع آن عاجزند، واجب شمردهاند.[11] در مقابل برخی از فقیهان همانند: علامه در ارشاد الاذهان[12] و تبصرۀ المتعلمین[13] و یحیی بن سعید حلی در نزهۀ الناظر[14] و صاحب ریاض در ریاض المسائل[15] که حرمت کتب ضلال را، ارسال مسلّمات و بینیاز از دلیل و فینفسه تلقّی کردهاند. البته در بین فقیهان صاحب حدائق در حکم به حرمت، به دلیل غیر منصوص بودن آن، مناقشه کردهاند.[16] مختصری که در باب کتب ضلال بیان نمودیم حاکی از آن است که، احکام «کتب ضلال» و متعلّقات آن در اندیشهی فقیهان امامیه کاملاً شفافسازی و تنقیح نشده و در معامله با آنها رویه واحدی در بین فقیهان وجود ندارد. و چنانکه در بادی کلام نیز بدان اشارت رفت باید توجّه داشت که لوازم آن گاهی بسیار ناگوار است تا جایی که احکام مربوط به «کتب ضلال»، گاه دامنگیر خود فقیهان - کتب و آرائشان - نیز شدهاست و این مسئله نه تنها در گذشته بلکه امروزه نیز دیده میشود، نمونه بارز آن اینکه: میبینیم فقیه بزرگی همانند: صاحب جواهر،[17] چون از مخالفان وجوب عینی نماز جمعه بوده و مسئلهی رواج این نماز را در دوران غیبت و در دوران خود ساخته و پرداخته علمای ایرانی نزدیک به دربار صفویه میدانسته، کتاب الشهاب الثاقب[18] دانشمند بزرگی چون فیض کاشانی را که به شدت از این حکم دفاع میکند، در شمار کتب ضلال به حساب میآورند و اتلاف آن را واجب میدانند و یا سید عاملی صاحب مفتاح الکرامه[19] در بحث کتب ضلال میگوید: چون محدّث بحرانی در الحدائق الناضرۀ[20] دلائل کتب ضلال را غیر معتبر دانسته و کتابش مشحون از انتقادات به علم اصول و اصولییون است، لذا این کتاب، جزء کتب مضلّه است و باید نابود گردد. اینگونه استفاده کردن از عنوان ضلال به دلیل عدم ایضاح دقیق موضوع «ضلال» در نگاه فقیهان است؛ چراکه موضوع کتب ضلال در نزد ایشان به گونههای مختلفی مطرح میگردد به طوری که دائرهی آن گاه به اندازهای وسیع میشود که تمام کتب علوم مختلف را که حتی در ظرف اندیشه دینی نمیباشند یا آراء و کتب فقهی فقیهان شیعه را نیز در بر میگیرد [و با توجّه به مسلّم دانستن حکم حرمت متعلّقات آن و وجوب اتلاف مشکلزا میگردد]، برای مثال: صاحب جواهر ضلال را در مقابل «رشاد» قرار میدهد[21] که در این صورت تمام کتب غیر مفید داخل در مفهوم ضلال است و بر مبنای ایشان باید نابود گردد. صاحب مفتاح الکرامه مراد از کتب ضلال را کتابهایی میداند که برای تقویت ضلال نوشته شدهاست؛ خواه ضلال اسلامی و خواه ایمانی یا خلاف شرعی فرعی را تقویت نماید.[22] محقق نراقی مراد از ضلال را مخالف حق و مخالف ضروری و علم مکلّف میدانند[23] و ... . با وجود اهمیّت بسیار زیادی که در دنیای معاصر حکم به حرمت نشر و مطالعه و تکسّب و حفظ این کتب دارد و با توجّه به این که بیشترین اختلافات در بین فقیهان در بحث کتب ضلال وجود دارد تا جایی که یکی صرفاً کتبی را که جهت تقویت ضلال نگاشته شده و دیگری مطلق کتب غیر رشاد را «ضلال» میداند و فقیهی دیگر تنها کتابی را که موجب اضلال میشود، «کتاب ضلال» معرفی کرده و فقیهی دیگر هر آنچه را که با حق مخالف باشد و با ضروریات و ثابتات دین مقابله نماید، ضلال به شمار میآورد و از سویی برخی از فقیهان بحث را به اختلافات فقهی و در فروع دین نیز گسترش داده - و حال آنکه نظریه تخطئه که از مبانی فقه امامیه و وجه ممیّزه تفکر فقهی شیعه نسبت به عامه است و ادلّهی این نظریه حاکی از مبرهن بودن اختلافات و حتی اشتباهات در فروع دین توسط اهل اجتهاد بوده و در عین خطا بودن دیدگاه مجتهد، فتوای ایشان را مقرّب و قابل احترام برای مقلّدان آن، میشمارد و مجتهد را در فرض اجتهاد مأجور در پیشگاه حق میداند، خلاف این دیدگاه را حکایت دارد-، حتی گروهی از فقیهان را میبینیم که از این مقدار فراتر رفته، سحر و کهانه را نیز که به تعبیر برخی فقط از جهت حکمی به کتب ضلال ملحق میشوند، از جهت موضوعی به کتب ضلال ملحق و بلکه جزء آن دانستهاند.
بر این اساس بازخوانی آرای فقهای شیعه که گامی را بدون دلیل و مستند عقلائی و شرعی نمیپیمایند، از جهات مختلفی دارای اهمیّت میباشد و از آنجا که در کتب فقهی تنقیح مناسب و واحدی نه به لحاظ مفهومی و نه به لحاظ مصداقی و حکمی از این مسئلهی خطیر نشدهاست و صرفاً در تضاعیف ابواب فقه و در باب متاجر و ... به برخی مسائل آن اشاره شده و از سویی چنانکه در ابتدای بحث نیز سربسته گذشت، این حکم فقیهان با چالشهای مهمی روبروست از آن جمله اینکه: در دنیای معاصر آزادی بیان، اطلاعرسانی و اطلاعیابی – شواهد بسیاری نیز وجود دارد که در سیره پیامبر(ص) و ائمه(ص) نیز حائز اهمیّت والائی بودهاست – از جمله مفاهیمی است که پیوسته مورد اهتمام نواندیشان و دگراندیشان قرار گرفته است و برای نهادینهسازی این حق از وسائل مختلف ارتباط جمعی استفاده میشود و اندیشمندان جوامع، این حق را برای افراد محترم شمرده و اجازه طرح آراء و دیدگاههای اعتقادی و سیاسی را میدهند. همین حق در منشور عالی دین مبین اسلام، قرآن کریم در مواضع مختلف مورد تأیید قرار گرفتهاست و آیات شریفهای، حاکی از آزادی افراد در استماع افکار و اختیار هر آنچه آن را خود، مختارانه میپسندند، و اختیار در انتخاب مسیر حق که لازمهی آن امکان استفاده و حلیّت استفاده از تمام منابع است، وجود دارد. برای مثال آیهای همانند: «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ»،[24] حاکی از مدعای ماست، که پذیرش دین و اعتقاد و هدایت باید در نهایت آزادی باشد و از لوازم عقلی آن، آزدی افکار و اندیشههای مختلف برای افراد است تا آزادانه و محقّقانه اختیار دین نمایند و چنین دینی که پس از دریافت تمام اندیشهها و افکار، مضلّانه، اشتباه وهادیانه اختیار گردد، اهمیّت و ارزش دارد نه دینی که فرد کورکورانه و به تقلی از آباء و اجداد خود اختیار کرده است.
سیرهی پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز همین معنا را مویِّد است چه آنکه شواهد بسیاری وجود دارد که در جامعهی معاصر ایشان ادیان موجود در جامعه میتوانستهاند، آزادانه و مختارانه به ارائه اعتقادات خود بپردازند و اندیشه خود را برای مسلمانان توضیح دهند یا از مسلمانان انتقاد نمایند و از آنجا که تربیت جامعه در عصر حضور به گونهای بوده که ظرفیّت فکری جایی برای این نوع تبلیغها نمیگذاشت و یا رسول مکرم اسلام(ص)، راهکار را در ممانعت فیزیکی و حسم آراء و اندیشه ادیان نمیدیدند و مانع انتشار افکار نمیشدند و با منطق قوی خود جایی برای نفوذ افکار و عقاید و اندیشههای انحرافی نمیگذاشتند و به وسیلهی ارائه منطق متعالی خود با آنها به مبارزه میپرداختند و آنجا که منطقی جز جنگ نبود با این حربه به تهاجم خصم، پاسخ میدادند و به طور کلی ایشان به حسب هر تهاجمی منطقی مساوق با آن را بر میگزیدند و منطق حلم و تجادل به احسن را پیشروی خود قرار میدادند. حکم عقل نیز همین منوال را بایسته و مناسب در برخورد با خصم میداند.
به قول مولای رومی:
«تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر / بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر».
فقیهان نیز از جمله مسائلی را که حکم به وجوب تحقیق و تفحّص و اختیار آن، بر اساس دلیل مینمایند، پذیرش اعتقاد و اصول عقاید دین میباشد که لازمهی عقلی آن، حکم به آزادی تمام افکار در جامعه اسلامی است تا فرد با شنیدن تمام اقوال و افکار به اختیار دین و اعتقاد خود مبادرت نماید و دوران ثواب و عقاب بر همین عمل و فعل اختیاری افراد میباشد. این موضوع ظاهراً با حکم فقیهان مبنی بر حرمت کتب ضلال در تنافی و تکاذب است و بازپژوهی ادلّهی موضوع در مقام رفع و دفع چالشها و پیامدهای ناخوشایند، بسیار مهم، مفید و بدیع است. بنابراین رسالت و هدف کتاب حاضر بازپژوهی آرای فقهی در باب کتب و رسانههای گمراهی و ضلال، کنکاش و مطالعه چالشهای آن و در این راستا قرائتی جدید در راستای بر طرف نمودن اشکالات موجود در مسئله و خروج از کمند تعارض آرای فقهی با یکدیگر و قطعیّات ظهوری قرآن است.
پیشینهی موضوع
در حوزه مورد بحث، پیشینیان از فقیهان در کتب فقهی استطراداً مطالبی نگاشتهاند و به صرف ارائهی حکم برخی از افعال مترتّب بر کتب ضلال بدون ورود به ادلّهی مفید احکام بسنده کردهاند. در یکی دو سدهی اخیر در باب مکاسب محرّمه بحث از کتب ضلال عنوان میشود. در این میان مرحوم شیخ انصاری بیشتر از گذشتگان وارد تنقیح موضوع و حکم کتب ضلال میشوند. پس از ایشان شارحان مکاسب شیخ انصاری بیشترین بحث و گفتگوی استدلالی را پیرامون «حرمت حفظ کتب ضلال» ارائه کردهاند، امّا با این وجود وارد بحث استدلالی پیرامون دیگر متعلّقات حکم کتب ضلال - غیر از حفظ کتب ضلال - نشدهاند و حال آنکه بررسی استدلالی احکام – اعم از وضعی و تکلیفی- همهی افعال مترتّب بر کتب ضلال، همانند: ایجاد و تألیف، نشر و توزیع، حفظ یا اتلاف، مطالعه و تعلیم، تکسّب، جریان عقود و ... ضروری میباشد. در مطالعات معاصر، کار چندان درخوری در مقام دفع و رفع چالشهای موجود در این موضوع، نشده و کتاب حاضر با نتایج پیشرو، هم به لحاظ تتبّع در دیدگاهها و هم نگرههای نوین در مسئله، به ارائهی قرائتی جدید و متفاوت از آنچه قبلاً انجام گرفته است، اهتمام دارد.
آنچه که تا کنون در نوشتارهای نویسندگان معاصر قابل مشاهده است، بر اساس اهمیّت و کیفیت کار، عبارتند از:
• پایاننامهای در دانشگاه امام صادق(ع) توسط آقای احمد علی قانع نگاشته شده و حاصل آن تحت عنوان دو کتاب: به نام محدودیّتهای پیام رسانی در قوانین دینی و بشری[25] در انتشارات بوستان کتاب و کتاب دیگری با عنوان فقه و پیام گمراهی[26] توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) به چاپ رسیدهاست. این رساله و دو کتاب برگرفته از آن بیشتر مبتنی بر نوع پیام مجاز و غیرمجاز از منظر فقه شیعه میباشد که در خلال پرداختن به این محور نگارنده فصلی را مطرح مینمایند، با عنوان «کتب ضلال و ادلّهی اربعه» و با تمام وجود از حکم به حرمت حفظ، انتشار، مطالعه، تألیف و وجوب اتلاف «کتب ضلال» به دفاع مي پردازند و قائل به کفایت ادلّهی فقیهان قائل به حرمت فینفسه این کتب میباشند و این حکم را مولوی شرعی میدانند. نگارنده دانشمند و محترم این رساله تحت تأثیر برخی از گزارههای ناشایست - و قابل دفاع با ادلّهی عقلی و نقلی - روزنامهها در دوره خود احساس مسئولیّت شرعی کردهاند که این عنوان موجود در کتب فقیهان امامیه عنوان تمامی برای ممیّزی و سانسور این گزارههاست، و رواج این گزارههای اشتباه را در طول تاریخ خانمانآسا دانسته و از جمله آثار آن را غصب ولایت علی(ع) و به شهادت رساندن ایشان میدانند و معتقدند اگر در زمان معصوم ممیّزی پیامهای مضلّانه اتفاق میافتاد شاید غصب خلافت و شهادت ایشان و حوادث ناگوار دیگر در تاریخ اسلام اتفاق نمیافتاد، این در حالی است که سیرهی خود مولای متقیّان آبی از این نوع نگاه به مسائل و گمراهیهای زمان خود میباشد؛ - در ادامه به نگاه و نحوه برخورد ایشان اشاره خواهیم داشت - لذا در راستای بیان انحاء پیام ممنوع به مرور ادلّهی حرمت حفظ «کتب ضلال» میپردازند. برخی از این گزارهها که باعثِ این نگارنده محترم در دفاع از حرمت حفظ و وجوب امحاء و اتلاف کتب و یا دیگر مضلّات بوده، عبارتند از: «پیامبر(ص) و ائمه(ص) فقط در برههای از زمان صلاحیّت مرجعیّت داشتند»،[27] «اعتقاد به عصمت مدعایی معیوب و مخدوش است»،[28] «گفتار فاطمه زهرا(ص) نمیتواند الگوی رفتاری زنان امروز باشد»،[29] «مجموعهی احادیث موجود در حوزههای علمیه ایران همان مبانی فکری و دیدگاههایی است که طالبان به اجرا در آوردهاند»،[30] «مظاهر دینی نماد عقب ماندگی است»،[31] «ولایت فقیه یعنی حکومت توتالیتر و ضد مردمی است»،[32] «نظریهی عینیّـت سیاست و دیانت زاییدهی افکار قدیمی و عامیانه است»،[33] «امام خمینی(عج) و نواب صفوی خشونتگرا و کسروی و حکیمیزاده اصلاح طلب بودند».[34]
علاوه بر اینکه فصلبندی نگارنده این رساله، قابل تأمّل جدی است، چنانکه میبینیم نامگذاری فصل توسط ایشان بدین صورت انجام گرفتهاست: «کتب ضالّه و ادلّه اربعه». محتوای فصل نیز متشتّت و ترجمان حواشی مکاسب شیخ انصاری میباشد. اگرچه زحمت این نگارنده به عنوان گام اوّل این موضوعِ بسیار دشوار قابل تحسین است امّا غایت اینکه این رساله فاقد نوآوری چشمگیر و قرائتی نو از مسئله بر خلاف دیدگاه مشهور فقیهان است. در نام رساله نیز از لفظ "ضاله" استفاده شده است که بمعنای گمشده است و حال آنکه احدی از فقیهان از این لفظ استفاده ننموده و همگی از لفظ ضلال استفاده نمودهاند. علاوه بر فقدان نظام منطقی فصول، حتی تطابق فرضیات و سؤالات نیز مغفول ماندهاست و همه ادلّهی مسئله را برای متعلّقات مختلف کافی و شافی دانستهاند، حال آنکه متعلّقات مختلف از آنجایی که مسئله کتب ضلال عنوانی اختراعی توسط فقیهان است و احکام آن مبتنی بر عمومات میباشد، باید هر کدام جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. گذشته از همه اشکالاتی که به این پایان نامه وجود دارد، اشکال اساسی این رساله عدم تنقیح دقیق موضوع آن است و این مسئله نویسندهی محترم را در نظم مطالب و بررسی استدلالی همه جانبه باز داشتهاست. در موضوع این رساله که عبارت است از «مفهوم و حکم کتب ضالّه» علاوه بر اینکه اشتباه ادبیاتی وجود دارد، موضوع نیز غیر فنی برگزیده شدهاست [چراکه احدی از فقیهان از عنوان «کتب ضالّه» استفاده نکرده، و مسئله را با عنوان «کتب ضلال» مطرح مینمایند] و نويسنده را در تنظیم فصول به بیراهه برده است. واقعيت اين است كه جهت نگارش حاضر با جهت نگارش ایشان در تنافی است چه که ایشان ادلّهی فقیهان را دارای کفایت لازم برای حکم در تمامی متعلقّات به نحو اطلاق میدانند و حتی بسان برخی از فقیهان از بین برد این کتب را واجب دانستهاند، حال آنکه حسب دیدگاه ما، دیدگاههای مشهور فقیهان برای اثبات احکام کتب ضلال بگونهای که ایشان قائلاند، قابل دفاع نیست.
• قبل از رسالهی فوق، مقالهای توسط جناب آقای محمدعلی سلطانی[35] است با عنوان «کتب ضلال در گذر زمان» که رسالهی آقای قانع مبسوط این مقاله است و قائل به کفایت ادلّه میباشند ایشان نظریهای ارائه مینمایند تحت عنوان توسعه کتب به دیگر از ابزار مضلّه و حال آنکه این توسعه نیاز به ارائه نظریه ندارد چه آنکه وصف ضلال خود مفهومی بسیار موسّع است که فقیهان چون اظهر مصادیق آن در دوران گذشته کتاب بوده است، اطلاق وصف را به واسطه موصوف نسبت به برخی از افراد ذیل آن مقیّد ساختهاند و در عبارت «کتب ضلال» موصوف، خود یکی از عوامل تضییق وصف گردیده و حال آنکه وصف «ضلال» بسیار مفهومی موسّع میباشد. البته ایشان نظریهی نهایی خود را نگاه به مسئله مبتنی بر گذر زمان و اقتضای عصر، ارائه مینمایند و ادلّهی فقیهان را در نوع خود و در عصر ایشان وافی بر مطلوبشان، میدانند.
آثار اندک دیگری نیز توسط نویسندگان دیگر به صورت مقالههای تخصّصی ارائه گردیده است که نگرهی ایشان همانند: دو اثر ارزشمند فوق بوده و قرائت جدیدی از این عنوان مهم و چالشهای آن، که اهتمام اصلی متن حاضر است، در آنها وجود ندارد.
روش تحقیق در کتاب
روش تحقیق در این کتاب، توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. و روش گردآوری دادهها، کتابخانهای و اسنادی است.
ساماندهی و بیان تفصیلی محتوای کتاب
در کتاب حاضر ابتدا مقدّمات تحقیق بیان میگردد. و سپس در فصل اوّل، مباحث ترمینولوژیک و معناشناختی موضوع، مورد واکاوی و مداقّه قرار میگیرد. در این خصوص، کتب لغت، قرآن کریم، تفاسیر و روایات برای ارائهی فهمی صائب از ضلال، بررسی خواهد شد. همچنین اقسام، واژههای مشابه و مصادیق ضلال، تبیین خواهد گردید. در این رهگذر نگارندگان در پی ارائهی معنایی صائب از وصف ضلال میباشند. آنگاه در همین فصل، برای فهم جایگاه آزادی عقیده و بیان که احکام تکلیفی و وضعی کتب ضلال از جمله موانع آن به شمار میرود، به بیان آموزههای متّخذ از کتاب، سنت و سیره معصومین(ص) پیرامون نحوه برخورد با آراء و افکار مخالف میپردازیم و با مطالعه ادلّه نگاه اسلام را به مسئلهی آزادی عقیده و بیان تبیین مینماییم و بازخوانی ادلّهی مشهور فقیهان مبنی بر حرمت حفظ کتب ضلال را به عنوان یکی از ادلّهی مخالفین مسئله مورد مطالعه و نقد و تحلیل قرار میدهیم. پس از این به سیر تاریخی مسئله در اندیشهی فقیهان پرداخته و از زمان اختراع این رأی تا قرن حاضر دیدگاههای فقیهان را در مسئله بیان مینماییم.
در فصل دوم از آنجایی که موضوعشناسی مسئله باید مقدّم بر احکام بیان گردد، به تبیین موضوعشناسی کتب ضلال پرداخته و متعلّق حکم را در اندیشه ایشان تبیین مینماییم. در فصل سوم به نقد و تحلیل احکام وضعی کتب ضلال پرداخته و مسئله را در دو مرحله تولید [تألیف کتب ضلال] و پس از تولید [حفظ، انتشار و مطالعه و تدریس کتب ضلال] مورد بررسی قرار میدهیم. پس از بحث از موضوع و بیان دیدگاههای فقیهان در این باره متعلّقات حکم را در اندیشه فقیهان مورد مطالعه قرار داده و به بحث از احکام این متعلّقات میپردازد. از آنجائی که تورم بحث در حوزه حفظ کتب ضلال به دلیل اینکه فقیهان بیشتر این متعلّق را مورد بررسی قرار دادهاند و سبقهای حدود هزار سال دارد، بیشتر است؛ گرچه احکام وضعی نیز باید در یک فصل همراه با احکام تکلیفی مورد بررسی قرار گیرد امّا برای ایجاد تقارن بیشتر در بین فصول، فصل چهارم خود را اختصاص به احکام وضعی مسئله قرار دادهایم. بر این اساس باید توجّه داشت که اگر فصل دوم ما در بحث حفظ کتب ضلال از تورم بالائی برخوردار است به دلیل وجود محتوای بسیار زیاد اعمّ از دلیل و نقد در متون فقیهان امامیه میباشد و لذا این متعلّق را به طور مبسوط مورد بررسی قرار داده و در دیگر متعلّقهای مسئله بنا را بر ایجاز در بیان ادلّه گذاردهایم.
پرسشهای مورد مطالعه در کتاب
- معنا و مفهوم ضلال و گمراهی چیست؟
- متعلّّق حکم حرمت کتب ضلال اثباتاً چه کتابهایی است؟ به عبارت دیگر کتب ضلال محرّم منظور چه کتبی است؟ و آیا رسانههای دیگر را نیز شامل میشود یا خیر؟
- آیا ادلّهی حرمت فینفسه کتب ضلال تام و تمام و نقد ناپذیر است؟
- مناط تشخیص ضلال چیست؟
- در کدامیک از موارد ضلال و اشتباه میتوان حکم به وجوب حسم و از بین بردن منبع و منشأ نمود؟
- آیا حفظ، مطالعه و نشر کتبی که صدق عنوان ضلال بر آنها میشود، حرام است؟
- آیا در اندیشه فقیهان کتاب، در عنوان «حرمت کتب ضلال» موضوعیّت دارد؟
- وضعیّت معامله کتب ضلال به لحاظ صحت و بطلان چگونه است؟
- آیا ادلّهی «کتب ضلال» به حکومت اسلامی وظیفه سانسور، ممیّزی و جلوگیری افکار و اندیشهی دیگران را میدهد؟
رسالت و غایت تحقیق
علاوه بر اینکه ماهیتاً ایجاد مانع در مسیر معرفت بدون دلیل است، بیتردید در جهان معاصر نیز ایجاد موانع معرفتافزایی بسان آنچه در گذشته اتفاق افتاده، نه امکانپذیر است و نه شایسته؛ بنابراین، بازخوانی احکام مربوط به منع از حفظ و قرائت کتب ضلال و دیگر احکام، با توجه به سیره معصومین(ص) یک ضرورت اجتنابناپذیر مینماید. و لذا هدف تحقیق حاضر ارائه قرائتی نو از مسئله است که اشکالهای موجود را بر طرف کرده و از کمند تعارض با اصول قطعی قرآن و سیرهی رسول اکرم(ص) و ائمه(ص) رها باشد. بر این اساس رسالت اصلی ما، اصلاح نگرشها در باب کتب ضلال و مضلّات به ویژه در میان گروههایی که متولّی امر فرهنگ و علم هستند و در نهایت ارائه خطی مشی واقعی و کارآمد متخّذ از ادلّهی احکام برای مراکز تصمیمساز و برنامهریز فرهنگی، مراکز قانونگذاری اعم از مجلس و سطوح قوه مجریه و توسعه و تضییق در مفاهیم و ارزشگذاریها در حوزهی کتب ضلال به منظور ارائهی قوانینی بهینهتر میباشد.