1- تعاريف، كليات و رويكردهاي جرمشناسي اسلامي
2- بررسي تطبيقي پيشگيري از منظر جرم شناسي اسلامي وغربي
3- باز اجتماعي شدن مجرم و گناهكار از ديد جرمشناسي اسلامي
4- رابطه جرم شناسي اسلامي با ديگر علوم مربوطه
5- مؤلفه هاي اصلي پيشگيري در جرمشناسي اسلامي
6- پيشگيري از منظر جرمشناسي غربي
7- انواع واقسام پيشگيري از جرم در جرمشناسي كلاسيك
8- كليات باز اجتماعي شدن از منظر جرمشناسي اسلامي
9- ديگر رويكرد جرمشناسي اسلامي در روند باز اجتماعي شدن
سپاس بیکران خویش را به پیشگاه خداوند بیهمتا تقدیم میکنم، سر نیاز به آستانۀ نازش میسایم و از ناتوانی و حقارت خویش برای درک بزرگیاش، به او پناه میبرم. از ذات مقدس باریتعالی یاری میطلبم که توفیقی دست داد با علم و دانش اندک خویش، اینبار در وادی جرمشناسی دستبهقلم شوم. اگرچه حوزۀ جزا و جرمشناسی حوزۀ تحصیلی و تخصصی این حقیر است، بر خود فرض میدانم قبل از هر چیز، از اساتید بزرگ و صاحبنظر در این حوزه رخصت طلبم؛ چرا که باوجود نخبگان است که علم در هر حوزۀ مطالعاتی روزبهروز پیشرفت میکند. ازاینرو کسانیکه در علمی صاحبنظر و به قول معروف دارای حق آب و گل هستند و عمر گرانبهای خویش را در آن حوزه سپری کردهاند بر گردن همۀ ما حق دارند و ادب حکم میکند از آنها رخصت طلبیم. امید است در صورت مشاهدۀ خطا، این حقیر را ارشاد کنند تا تمام مساعی را در حل آن به کار بندم.
در خصوص اثر حاضر باید بگویم، هنگامی جرقههای تحریر این کتاب در ذهن اینجانب زده شد که در مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ حقوق جزا و جرمشناسی، در درس جرمشناسی برای ارائۀ کنفرانسی با موضوع بدیع «جرمشناسی اسلامی» شروع به مطالعه و تحقیق کردم و حوزۀ مطالعاتی فوق را بهواقع حوزهای بدیع یافتم. با تحقیق و تفحص مشاهده کردم اثری در حوزۀ جرمشناسی اسلامی بهصورت مدون و کلاسیک وجود ندارد و این امر انگیزهای مضاعف برای تحریر اثر حاضر به وجود آورد.
باید بگویم در حال حاضر تنها آثاری که با عنوان نوین علمی در این خصوص وجود دارد دو پایاننامۀ مقطع کارشناسی ارشد است با عنوان مشترک «بررسی تطبیقی جرمشناسی اسلامی عرفی و جرمشناسی عرفی» که در دانشگاه پیام نور تهران دفاع شده است و نیز یک مقاله که با همین عنوان در یک کنفرانس پذیرفته شده و در آذرماه 1395 به چاپ رسیده است. آثار نامبرده صرفاً به گوشههایی از این علمِ مغفولمانده پرداخته است و اثری از قرائتهای عمیق جرمشناسانه که در مقایسه با جرمشناسی غربی حرفی برای گفتن داشته باشد در آن وجود ندارد. همۀ این عوامل باعث شد که شروع به طرحریزی مقدماتی برای تهیۀ این کتاب کنم. پس از این تحقیق، تصمیم گرفتم بهدلیل غنای احکام اسلامی چه در قرآن و سنت و چه در نظام اسلامی دست تدوین کتاب جرمشناسی اسلامی بزنم که از این طریق که هم حوزۀ جرمشناسی اسلامی که واقعاً مورد غفلت اندیشمندان واقع شده و در این وادی آنطور که شایسته است قلمفرسایی نشده، مورد عنایت بیشتر قرار گیرد و هم با این بررسی های تطبیقی، بتوان نقاط ضعف و قوت آن را با جرمشناسی امروزی و کلاسیک غربی بهخوبی واکاوی کرد.
یکی از مشکلات اساسیای که بر سر راه تحریر اثر حاضر وجود داشت، این بود که در حوزۀ جرمشناسی اسلامی منابع آنچنان مدونی وجود نداشت یا اگر وجود داشته ما از آن اطلاع نداشتهایم و در دسترس ما نبوده است. همین امر باعث شد در مرحلۀ مطالعه و تحقیق و نیز در مرحلۀ تعریف ساختار، تلاش مضاعفی انجام دهیم. یکی دیگر از عواملی که باعث شد اثر حاضر با سختیهایی همراه باشد این بود که مطالعه و قلمفرسایی در حوزۀ دین، حساسیت ویژهای در گزینش مطالب از متون دینی مرتبط با موضوع فوق میطلبید و لازم بود گهگاه این مطالب را به زبان حقوقی و جرمشناسی بیان کنیم و همین امر مستلزم این بود که بیشتر از منابع اصلی و مورد وفاق بهره گیریم.
البته در مواقع استفاده از آیات قرآن کریم، اعجاز این کتاب آسمانی را در تحریر مطالب حس میکردیم و در مواردی که نیاز به تفسیر بود سعی میکردیم از تفاسیر معتبر علمای بزرگ که تقریباً مورد وثوق همه است استفاده کنیم و در خصوص گزینش روایات مرتبط با موضوع، سعی کردیم از منابع رواییای استفاده کنیم که دارای سند معتبر هستند. در حوزۀ استفاده از دکترینهای موجود در جرمشناسی اسلامی سعی کردیم از افراد صاحبنظر در این حوزه استفاده کنیم تا بهنوعی این کمبود منابع مدون جبران و اصالت اثر حاضر بیش از پیش شود.
اما در حوزۀ جرمشناسی غربی، تعداد منابعِ مدون و مقالات زیاد بود و هرچند شاید منابع دسته اول بدیعتر باشد، سعی شد تا جایی که فرصت و امکانات و منابع اجازه میداد، مطالب مرتبط با موضوع، گزینش و در تدوین اثر حاضر با ذکر منبع مورد استفاده قرار گیرد. البته در هنگام فیشبرداری، بهعلت اینکه بعضی منابع قدیمی بودند، با مشکلاتی روبهرو شدیم که قابل ذکر نیست. بههرحال اثر حاضر با تمام مشکلات و موانع موجود، به رشتۀ تحریر درآمد و البته دارای نواقصی است و این مسئله همیشه قرین و همزاد آثار اول در هر حوزهای است . در اینجا بر خود واجب میدانم در پاسخ، به برخی ازسوالات ابهامات بپردازم: اولاً: اینکه مطرحشده اصلاً تقسیمبندی به جرمشناسی اسلامی و غربی درست است یا خیر؟ در پاسخ باید بگویم بهدوراز هرگونه تعصبی به قضیه بنگریم پاسخ مثبت است، چرا که اصل علمی بنام جرمشناسی از قرون هیجدهم و نوزدهم در دنیای غرب کلید خورد در دیگر کشورهای خاور دور و امثالهم نبوده پس این نامگذاری عرفی و گاها نیز نزدیک بهواقع تر است و در مقابل آن علم نوینی بنام جرمشناسی اسلامی است که ما ادعا میکنیم تابهحال بدین کیفیت مدون و با قرائت تخصصی در جهان اسلام با استفاده از متون دینی سابقهای ندارد درنتیجه چونکه از دل دین شامل آیات و گاها روایات آمده لاجرم جرمشناسی اسلامی نامیده میشود. ضمناً ما اصلاً چنین ادعایی نداریم که خطکشی شده با علوم برخورد کنیم؛ چراکه علم محدود به مکان و زمان خاصی نیست، یا اینکه بخواهیم بادید تعصب گرایانه و کورکورانه به قضیه نگاه کنیم و مثالی همچون فیزیک اسلامی و.... را مطرح کنیم . مؤکدا با توجه به استدلال بالا و ماهیت محتوایی اثر حاضر آن را جرمشناسی اسلامی نامگذاری کردیم .ثانیاً: برخی دیگر از منتقدان گرامی چنین تصریح کردهاند جرمشناسی غربی نوعاً بسیار پیشرفته و با نگاه علمی با قضایا برخورد میکند این علم ادعایی ما چنین قابلیتی را ندارد و اصلاً به دید برخی از عزیزان قابلسنجش نیست ؟ در پاسخ و با ادای احترام کامل به نظر منتقدان گرانقدر باید بگویم هر علمی در ابتدا چنین تکاملیافته نبوده و در گذر زمان متکامل میشود که جرمشناسی نیز نوعاً از این قاعده عام چه در بحث جرمشناسی کلاسیک و چه جرمشناسی اسلامی مستثنی نیست. روی دیگر سخن با برخی از اساتید معظم و منتقدان گرامی است همیشه خودمان شعار تغییر و میدان دادن به تفکر و ایدههای نو را میدهیم ولی نوعاً اگر جایی برخلاف مشی ما بود اصلاً قبول نداریم؛ این همان برخورد گزینشی است که حداقل بهعنوان روشنفکر بگذاریم حرفها و ایدههای نو گفته شود. تا چه موقع میخواهیم گوش بهفرمان گفتمانهای اجنبی باشیم زمانی نیز میباید اندیشمندان ما بدین نکته برسند که خود پرچمدار علمی باشند و نه صرفاً مترجم و حاوی مطالب دیگران در حوزه علوم انسانی و... .این بازگشت غرورمند علمی میتواند زمانی به اثبات برسد که ما میدانیم این سرزمین اندیشمندانی همچون ابوعلی سیناها، ابوریحان بیرونیها و امثالهم داشته و نام ایران بر تارک علم درخشیده است. حال اگر برخی منتقدان به خاطر وجه اسلامی نامنصفانه این حقیقت را زیر سؤال میبرند باید بگویم ایران و ایرانی از همان ابتدا یکتاپرست بوده و هست، نتیجتاً اسلام دین مختص عرب نیست، اسلام در نوع خود کاملترین متد وحیانی برای پرستش عبودیت است. امید است بدین نقطه برسیم با توجه به ظرفیتهای موجود خودمان راه تقلید صرف گونه علمی در علوم انسانی را به اسم روشنفکری به مردم تحمیل نکنیم اما در دانشگاهها شاهد آن هستیم، همچنان که نقطه مقابل آن نیز صدق میکند در دین هیچ اجباری نیست، راه هدایت از گمراهی مشخصشده است .