اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۳۸۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۱۷۱۷







بازشناسی تئوری اخلاط اربعه و جرم

دسته بندی: جرم شناسي و کيفر شناسي - جرم شناسي

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۳۱۶۶۶

سال چاپ:۱۴۰۳/۱۰/۰۲

۲۷۲ صفحه - وزيري (شوميز) - چاپ ۲
قیمت کتاب الکترونیک: ۱۹۰۰۰۰۰ريال
تخفیف:۱۰ درصد
قیمت نهایی: ۱۷۱۰۰۰۰ ريال

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- ماهيت شخصيت
2- تعريف شخصيت جنايي و انواع آن
3- جرم و شخصيت ضد اجتماعي
4- جرم و شخصيت در نظريه هاي انسان شناسي جنايي
5- تعريف اركان يا عناصر طبيعت
6- موقعيت مكاني عناصر نسبت به يكديگر
7- مزاج ها
8- حقيقت مزاج
9- علائم باليني و ويژگي هاي افراد سرد مزاج و گرم مزاج
از منظر قدما
10- ويژگي هاي مورد انتظار از تعبير جديد از مزاج

به نام آنکه نامی اش سرآغاز همه آغازهاست و ستایش خدایی را که جسارت گفتن و نوشتن می دهد. هم اکنون که به عنوان  دانش آموخته رشته حقوق این جسارت را پیدا کردم تا تحت عنوان بحث جدید حقوقی یعنی بازشناسایی امزاج و اخلاط اربعه در بروز جرم قلم بچرخانم و در پس واژه ها کلمات را به تمسخر بگیرم و آنچه را از سفره اساتید و علمای علم حقوق فراگرفته ام را در چند سر به کلام دانشجوئی بازگویم و در مقام جویندگی علم و دانش سخن برانم و در جنگ استدلال ها شمشیر استدلال در آسمان دانش بچرخانم از آنجا که این اولین نوشته ای است که به خط دانشجویی می نویسم خالی از نقص نیست و از اساتید گرام و خوانندگان محترم خواهشمندم نقصم را با دیده ی موشکافانه نمایان کنید تا از خامی به پختگی برسم و نقص گفتار و کلامم را باز سازم. بشر، این حیوان دوپا با نشخوار تفکر و کلام وارث آدم و حوا و پیرو هابیل و قابیل از همان آغاز امر بر این امر واقف بود که دست طبیعت اجازه رشد و نمو به او نمی دهد مگر با همبستگی و تعاون و لیکن حرس و آز این دو همزاد دائمی بشر در همه احوال او را به سوی برتری گاهی گناه می خواندنش جویی وجود دستم فرا می خواند و حاصل این کشته ی بشر چیزی به غیر از بی­ثباتی نبوده و نیست، که و گاهی جرم، در این راستا بشر در پی شناسایی ضد هنجارها و ارزش هایی است تا حد ممکن مانع آن از یک طرف و مبارزه با آن از طرف دیگر بپردازد که در این میان جرم شناسی حربه­ای است در دست روح عدالت تا حد امکان مانع از وقوع جرم شود و سعی در اصلاح مجرم به جامعه دارد. امروزه، عصر ما، زمان اضطراب‌ها و گسیختگی‌هاست: دلهره‌های دائمی از بدیهایی که بیش از پیش ما را نگران می‌کنند، گسیختگی‌های- بیشتر اخلاقی تا مادی- انسان را به خشکسالی تدریجی عواطف و قحطی فضائل بشری انجامیده است. انسان امروز در خطر غرق در این نگرانی‌هاست و تنها امید به رهائی از آنچه در دایره زمان با تارهای رنج و زشتی بافته‌اند روشنابخش زندگانی اوست.این امید به حقیقت دلبستگی به بقاء صیانت، لیاقت و شخصیت آدمیست که بیش از هر زمان دیگر و به انحاء مختلف در مخاطره کینه‌توزیها، عداوتها، حقارتها و جاه‌طلبی‌های فراوان قرار گرفته، به نحوی که انسان متعالی با گریز از خویش و به تمنای وصل وجودی دیگر، به حیات خود ادامه می‌دهدتا شاید بدیها پایان گیرند و از لابلای بقعه‌های زندگی نور گرم و روشن وجودش را در بر گیرد و از هراس و دلهره  دورش نماید.در میان بدیهای گوناگون که انسان مضطرب و نگران را در بر گرفته، بزهکاری همچنان عامل چشمگیر و دلهره‌آور زمان ماست.وجود «اجتماع» به عنوان یک واقعیت با جریانی دائمی و تقسیم نقش افراد (با این توضیح که برای هرکس حقی وجود دارد و وظیفه‌ای) ایجاب می‌کند که جامعه در صلح و آرامش به سر برد.به عبارت دیگر جامعه باید «ایمنی دائمی» را در رگهای خود حس کند.اما این آرامش همیشه امکان پذیر نیست، چه« حاشیه نشینان اجتماع» اعم از تهدیدکنندگان امنیت و بزهکاران با یورش به این احساس دائمی، ایمنی آن را به طور مداوم در خطر قرار می‌دهند.بنابراین«بزهکار» که به زعم جامعه طغیانگریست علیه مصالح عمومی همچنان دوران قدیم«ضد اجتماعی»،« خطرآفرین» و « ترس‌آور» می‌نماید. حکایتی است تقریباً بدین مضمون:« هر روز که از خانه برای رفتن به محل کار خود خارج می‌شدم پیرزن همسایه را می‌دیدم که تحمل سالهای طولانی زندگی قدش را خمیده کرده بود و نفسهایش حتی یارای کشیدن بار سبک تن نحیف او را نداشتند و با این همه با سبدی در دست راه کوتاه خانه خود را تا مغازه نانوائی که در چند متری آن قرار داشت دور می‌زد و دور می‌کرد و با طی مسافتی چند برابر بیشتر از راه کوتاه موجود، خود را به مغازه نانوا می‌رسانید.متعجب از این عمل او، روزی سؤال کردم که چرا راه کوتاهتری را که وجود دارد انتخاب نمی‌کند و خود را بدین رنج و مرارت می‌کشاند؟


نگاهم کرد و گفت چون نمی‌خواهم هر روز دیوار زندان را که در کنار خانه ماست ببینم و از کنار آن عبور کنم.»


بی تردید چه کسانی رگ‌های آزادی خود را بریده‌اند و تنفس در هوای باز و آزاد مخارج را با تحمل در محیط غم گرفته و نامطلوب زندان مبادله کرده‌اند؟ و از زندان، اعدام و دیگر مجازاتهاست که سوالها یکی پس از دیگری به ذهن می‌رسد:


چگونه است که فردی  کلاه دیگری را برمی‌دارد و یا به ناموس انسانی دیگر تجاوز می‌کند و حیات دیگران را نادیده می‌انگارد؟ برای چه این کارها را انجام می‌دهد و در جستجوی چه بدین راه قدم می‌گذارد؟


بشر از خویشتن می‌پرسد: چطور می‌شود که شخص «آزادی» این گرانبهاترین نعمت وجود را بی‌بها انگارد و کدامین منطق می‌پذیرد که انسان حیات خود، این شریفترین موهبت را در گروی لحظه‌ای از احساسات خویش قرار دهد و با دست خود پایان بر دفتر زندگی خویش بنویسد؟ و عقل چگونه توجیه می‌کند تا بشر، آبرو و حیثیت خود را که سالها برای به چنگ آوردن آن زحمت کشیده و رنج برده به سادگی چون کاغذ پاره‌ای در زباله‌دان بریزد؟


چه در آنجا که فرد با «دیگری» در کشمکش و خصومت است و چه در اینجا که با « خویشتن» در مجادله و جنگ، ما را به تفکر در پدیده جرم و علل آن می‌کشاند.


جرم و مجرم هنوز از نگرانیهای عمیق بشر سرگشته قرنی است که تلألؤ خیره کننده علم را در آن می‌توان دید.


دلهره جامعه از بزه و بزهکار بیهوده نیست.چه همچنانکه یکی از جرم شناسان می‌گوید:«همه می‌ترسند از اینکه مالشان را به سرقت برند، به ناموسشان تجاوز کنند، کلاهشان را بردارند و آبرویشان را بریزند و جانشان را بگیرند.» و این ترس نه تخیلی است بافته شده در ذهن و نه تصوری خالی از واقعیت.از سویی ترس و دلهره و از سوی دیگر سؤال و پرسش. چرا جرم و چرا مجرم؟


مروری بر کثرت جرائم در عالم و در کشور ما بازگو کننده این واقعیت است که بزهکاری یکی از بلاهای بزرگ امروز ماست اما چرا جرم چرای جرم ؟ برخی به دنبال آنند که بفهمند چه علت و یا عللی وجود دارد که در جامعه ‌ای معین و با ساختاری مشخص عده‌ای با ارتکاب جرائم زندگی می‌کنند و گاه زندگی خود را نیز برای اینگونه زیستن از دست می‌دهند و چگونه است که در چنین جامعه‌ای «الف» و نه «ب» آدم می‌کشد؟و یا «ج» و نه«دال» سرقت میکند؟جامعه در این میان چه نقشی دارد و چگونه می‌تواند پیشگیری از جرم نماید؟ چرا برخی جرائم بیشترند و برخی کمتر؟چرا برخی از نقاط جرم پرور است و برخی نیست؟چرا مردان بیشتر از زنان مرتکب جرم می‌شوند؟ و چرا با دوران بلوغ بیش از دوره‌های دیگر زندگی بحرانی است؟آیا اخلاط و مزاج در شکل گیری جرم تأثیر دارد و آیا بین تیپ های مختلف مزاجی و شکل گیری جرم ارتباطی وجود دارد؟ و بالاخره همانطور که گفته شد چگونه است که مجرم با ارتکاب جرم هم خود را دچار خطر می‌سازد و هم دیگری را؟ و بسیاری از چراهای دیگر که قرنها بی‌جواب مانده بود.


علم جوان جرم شناسی کوشش می‌کند تا به این پرسشها و بسیاری دیگر در حد توان پاسخ گوید.جرم‌شناسی به عنوان شاخه‌ای از علوم اجتماعی به دلیل تحول سریع علم در قرن اخیر سعی در شناخت علمی قسمتی از مسائل تخیلی بشر کرده و به ویژه همّ خود را بر توجه علل وقوع جرم معطوف داشته است بی‌آنکه گرفتار تخیلات تازه‌ای شود و یا دستخوش پیش‌داوریهای زودگذر گردد.در این راه جرم‌شناسان نه مدعی شناخت همه علتها هستند و نه امیدوار به نتیجه‌بخش بودن همه درمانها، بلکه کوشش ایشان در حد امکان و استطاعت کمک به دیگر علما،کارشناسان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی است تا بتواند اولا با شناختن علل جرم، اقدامات پیشگیرنده‌ای برای مصونیت جامعه از بزه پیدا نمایند و با تفسیر و تجربه نتایج حاصله در تکمیل این اقدامات موفق شوند ثانیاً انسان مجرم را بشناسند و وبدانند برای چه مرتکب جرم شده و چگونه می‌توان او را برای بازگشت به جامعه آماده کرد، ثالثاً مجازاتها و به خصوص زندان را با اقداماتی جدی به محیطی درمانی و تربیتی تبدیل کنند تا کیفر بیش از آنکه جرم‌پرور باشد، اصلاح کننده گردد، که نتیجه این شناخت و درمان هم به نفع مرتکب جرم است و هم جامعه را مصون خواهد داشت و نیز تلاش نماید تا از تدابیر و اقداماتی پیشگیرنده به جای مجازاتها بهره‌گیری کنند.


هراس از شناخت درد ما را از برخورد با واقعیات دور می‌سازد،چه ناشناخته رها کردن ناهنجاریها از ترس مورد سؤال قرار گرفتن و عدم توانایی برای پاسخ دادن بیشتر هراس انگیز است تا شناختن خلل و آسیبها و درمان آنها.


بحث هایی كه پيش رو داريد مقدمه و رهنمودي است در اسلوب شناخت عوامل و علل بروز و پيدائي دردها، بيماريها، ضايعات انساني، ريشه‌هاي ناسازگاري و نابساماني و آسيب‌هاي اجتماعي به نام بزهكاري.


شايد بتوان گفت نگارنده پس از صدها سال بار ديگر سراغ موضوعي شگرف و تأثير گذار آمده است. موضوعي كه اگرچه بسيار تنها و غريب در معركه علم تجربي به گوشه‌اي رانده شدهاما اين غربت چيزي از تأثيرگزاريش و عمق و نگاه زيركانه‌اش كم نمي‌كند اخلاط اربعه آري، مزاج و اخلاط اربعه تاثير ه بر روي جرم دارد. البته بیان این نکته ضروری است که همراه با پرسشنامه موجود در این کتاب پرسشنامه های دیگری نیز در بین زندانیان جرایم دیگر توزیع گردیده که تحلیل و بیان آن را در تألیفات بعدی بیان خواهیم داشت.