1- وفاي به عهد
2- اقاله
3- ابراء واعراض
4- تبديل تعهد
5- تهاتر
6- مالكيت مافي الذمه
7- فسخ
8- تلف مال
9- مسائل امتحاني
1 ـ از زمان ورود به خدمت دانشگاه تا سالها بعد، به علت اشتغال زياد به امر تدريس (كه در برخى از ترمهاى تحصيلى به پنجاه ساعت در هفته مىرسيد) و نيز فعاليتهاى جنبى دانشگاهى و مشاورهاى حقوقى، فرصت نوشتن نمىيافتم. در چند سال اخير كه ساعات تدريس كاهش پيدا كرد و به حدود بيست تا سى ساعت در هفته رسيد و فراغت نسبى نصيب گرديد، در ساعات آزاد شده، نوشتن حقوق عقود و تعهدات به طور مطلق در ساعات آزاد شده، (باب اول از قسمت دوم از كتاب دوم از جلد اول قانون مدنى ايران موضوع مواد 183 تا 300 اين قانون) را شروع كردم. به لحاظ حجم مطالب، مناسب ديدم كه مباحث مربوط به تعريف، اقسام، شرايط اساسى، اثر عقود، معاملات و نيز شرايط ضمن عقد و معاملات فضولى كه موضوع فصول اول تا پنجم اين باب از قانون مدنى را تشكيل مىدهد در يك جلد و مباحث راجع به سقوط تعهدات موضوع فصل ششم از باب مذكور را در جلد دوم جمع آورى كنم.
پس از فراهم آمدن قسمت عمده مطالب جلداول، شروع به نوشتن جلد دوم مربوط به سقوط تعهدات كردم كه اين كار به موازات تكميل جلد اول پيش مىرفت.
چون مطالب جلد اول فقط در يك نسخه دست نوشت منعكس بود. اين نوشته را هيچ گاه از خود دور نمىكردم و در هر سفرى همواره آن را با خود مىبردم. با اين حال، در خرداد سال 1364، در يك مسافرت دو سه روزه به نوشهر، ساك حاوى كارتن نوشتههاى جلد اول به توهم سارق يا سارقين بر اين كه ساك مزبور حاوى وجه نقد يا اشياى گرانقيمت مىباشد، همراه اشياى ديگر شبانه به سرقت رفت و على رغم فعاليتهاى صادقانه مراجع ذى صلاح دادسرا، شهربانى، ژاندارمرى و كوشش اشخاص ارجمند و دلسوز داراى انگيزههاى نيرومند معنوى و بعضى از عزيزان دانشجو و با اين كه اوراق مزبور براى رباينده يا ربايندگان هيچ گونه نفع مادى نداشت و ندارد، كتاب مزبور تا كنون پيدا نشده است. به همين جهت اين جلد كه حجمى حدود يك سوم جلد اول را دارد، پيش از جلد اول تكميل و آماده چاپ گرديد تا به خواست خداوند نوشتن جلد اول كه از نو شروع شده است، ادامه يابد.
در اين جلد مانند جلد اول، مطالب در دو قسمت تنظيم گرديده است؛ قسمتى كه مباحث آن در سطح معمولى و به گونهاى ساده براى دوره ليسانس طرح شده و قسمت ديگر تحت عنوان بحثهاى تفصيلى و با خطى متفاوت كه در برگيرنده تحليل بيشتر است براى دورههاى بالاتر و استفاده اهل تحقيق فراهم آمده است. در پايان، مسائل تمرينى همراه با پاسخ آنها مطرح مىباشد. اميد آن است اين نوشته مورد استفاده مطالعه كنندگان قرار گيرد.
2 ـ علم حقوق مانند منطق، فلسفه، رياضيات و بعضى علوم ديگر، از اين ويژگى برخوردار است كه اساسآ در كارگاه انديشه انسانى گسترش و تكامل مىيابد و بر خلاف برخى ديگر از رشتههاى علوم، نظير شيمى و طبيعى،به طور مستقيم بر دادهها و شناختهاى عينى و خارجى، اتكا ندارد.
مغز حقوقدان در آن هنگام كه به تحليل يك مسأله حقوقى مىپردازد، موضوع آن مسأله را مورد مطالعه قرار مىدهد و ماهيت و خصايص آن را ازجهات متفاوت مرتبط با عناوين حقوقى (نه از جنبههاى اجتماعى يا اقتصادى يا جنبههاى ديگر) بررسى مىكند و به كمك معرفهاى قانونى و منطقى، موقعيت آن را در بين موضوعات مشابه، متمايز و مشخص مىسازد و سپس از راه تطبيق اين موضوع با عناوين داراى احكام شناخته شده، حكم موضوع مسأله را در مىيابد.
در اين شناخت و تطبيق، از حواس ظاهرى و وسيله مادى استفاده نمىشود، بلكه آنچه به كار مىآيد، حركت داراى انعطاف فكر و نفوذ انديشه به زواياى متفاوت موضوع است. در آن مرحله، از تفكر كه تمركز حاصل مىشود، نيروى فكر به التهاب در مىآيد و پرتوهاى نورانى خود را پيرامون موضوع مورد بررسى گسيل مىدارد و آن را در دايره درك و شناسايى قرار مىدهد.
پس، عامل اساسى تكامل علم حقوق نيروى تفكر انسانى است و كسى در اين علم برجستهتر و صاحب مقامى والاتر به حساب مىآيد كه از تحرك و نفوذ فكرى بيشترى برخوردار باشد.
بنابراين نحوه آموزش حقوق بايد در جهت تشويق تفكر، ايجاد، تحريك و تقويت نيروى استنباط دانشجويان اين رشته، از راه گفت و شنود آزاد در كلاس درس و انجام امتحان به شيوه طرح مسائل و مطالبه استدلال حقوقى (نه به شكل تعيين سؤال از عناوين و تيترهاى جزوه يا كتاب) و نيز از راههاى مناسب ديگر، به عمل آيد همچنين وظيفه اصلى دانشجويان و دانش پژوهان اين رشته علمى، تقويت نيروى انديشه و استنباط، به كمك ورزش فكرى و تصحيح مسير انديشه، از راه پرسش از استاد و نيز مطالعه و تحقيق متون و تجزيه و تحليل مسائل و نظريات حقوقى است، نه حفظ كردن مطالب و عبارات وعناوين درسى و آنچه در كلاس درس از زبان استاد مىشنوند. دانشجوى حقوق نبايد مطالب عرضه شده را به عنوان مسائل مسلم و غير قابل ترديد، دست نخورده به حافظه خويش بسپارد، بلكه بايد نسبت به آنچه در كلاس درس مىشنود و يا در جزوه يا كتاب درسى مىخواند، با ترديد برخورد كند و سپس به تحليل و عرضه آن به ذهن خويش و سنجش آن بپردازد و به شناخت قوت و ضعف آن دست يابد. با انجام تمرين براى متمركز ساختن حركت انديشه در محدوده بررسى موضوع تحت مطالعه و جلوگيرى از لغزش فكر به اطراف، مىتوان پس از مدتى، به سطح بالايى از توان فكرى نظام يافتهاى دسترسى پيدا كرد.