1- كليات و مفاهيم
2- رابطه شركت ملي نفت ايران با دولت
3- رابطه شركت ملي نفت عربستان با دولت
4- رابطه شركت ملي نفت كويت با دولت
5- رابطه شركت ملي نفت امارات با دولت
6- رابطه شركت ملي نفت الجزاير با دولت
7- نتيجه گيري
تعیین چگونگی رابطه مالی و مدیریتی دولت و نفت یکی از مسائل مهم و اساسی کشور طی دهههای اخیر بوده است، برای مثال در کشور ایران، بهتازگی دولت در پی اصلاح اساسنامه شرکت ملی نفت است و درصدد تعریف مجدد روابط بین شرکت ملی نفت با دولت است. تبیین این رابطه نیاز به تدوین قانون جامع نفت و اساسنامه شرکتهای ملی نفت، گاز و پتروشیمی دارد و طرح این مسئله در لایحه بودجه سالیانه فاقد منطق اصولی است. عدم تصویب اساسنامهای متناسب با قانون اساسی جمهوری اسلامی سبب شده است که دولت با استناد به اساسنامه مصوب سال 1356 (که متناسب با شرایط قبل از انقلاب است) اختیارات گستردهای در مسائل حوزه نفت داشته باشد و در مواردی نیز خود را پاسخگوی مجلس نداند (مانند بحث انعقاد قراردادهای بیع متقابل و ...) تصویب قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت در سال 1391 تا حدودی توانست رابطه را شفافتر کند اما بااینوجود هنوز نیز ابهامات فراوانی وجود دارد بنابراین این کتاب تا حد زیادی میتواند راهنما و راهگشای قانونگذار درزمینه برگزیدن بهترین نوع رابطه بین موتور اقتصادی کشور و دولت باشد.
هدف مولف از نگارش این نوشته، این نیست که مجموعهای از شرکتهای ملی نفت خاورمیانه و آفریقای شمالی را بهصورت جداگانه موشکافی کند؛ بلکه هدف در ابتدا تعیین معیارهایی از نوع رابطهی دولت و شرکت ملی نفت و سپس مقایسه پنج شرکت ملی نفت در ارتباط با دولتهای خود نسبت به این معیارها است. بهعبارتدیگر، هدف اصلی از این کتاب، بررسی چند شرکت ملی نفت بسیار مهم در عرصهی نفت و گاز و بررسی این شرکتها ازنظر شکل ارتباط آنها با دولتهایشان و نقش آنها ازنظر اقتصادی و اجتماعی در کشورشان میباشد که از این جنبهها نیز اختلافاتی بین آنها وجود دارد و درنهایت در سطح صنعت، تفاوتهای مهمی بین شرکتهای ملی ازنظر درجهی یکپارچگی، محیط و فضای فعالیت و فرهنگ مشارکت وجود دارد.
از سوی دیگر، اهمیت شرکتهای ملی نفت عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بر کسی پوشیده نیست. چنانکه کوچکترین کاهش و یا افزایش تولید و صادرات در میان این کشورها موجب تغییرات زیادی در قیمت حاملهای انرژی و بخصوص نفت در کل جهان میگردد. چنانکه اختلافات سیاسی در این کشورها بر اقتصاد بسیاری از کشورها در سرتاسر دنیا تأثیرگذار است به همین دلیل است که سالها اتفاقات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در صدر اخبار دنیا قرار دارد.[1]
بررسی شرکتهای ملی نفت در میان تمامی کشورهای عضو این سازمان تلاش و پژوهشی طولانیمدت میطلبد که از حوصله این نوشته خارج است؛ لذا در جهت نیل به مقصود و بررسی دقیق و موشکافانه تاریخچه، نحوهی عملکرد و ارتباط آنان با رژیم سیاسی حاکم تمرکز اصلی این پژوهش بر روی پنج عضو بسیار تأثیرگذار در سازمان کشورهای صادرکننده نفت و جهان گذارده شده است. ازآنجاکه این کشورها علیرغم شباهتهای فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر اختلافات عمیقی بین نحوهی ملی سازی و اداره و مدیریت کنونی بخش هیدروکربن خوددارند و طی سالهای اخیر موفقیتها و شکستهای مختلفی در نوع ارتباط خود با شرکتهای ملی نفت خود تجربه کردهاند که در این پژوهش سعی بر آن است تا به اهم آنان پرداخته شده و چراغ راهی برای سیاستگذاران بخش نفت در ایران باشد.
لذا این کتاب و بررسی رابطه شرکتهای ملی نفت و دولت در پنج کشور تأثیرگذار در دنیای انرژی یعنی ایران، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و الجزایر میتواند تا حدود زیادی به تدوین اساسنامه کمک بزرگی کرده باشد. چراکه چنانچه منصفانه بنگریم برخی تأسیسات سیاسی و حقوقی شکلگرفته در این کشورها مانند شورای عالی نفت (که بعداً توضیح داده خواهد شد) بهعنوان یکنهاد مستقل از دولت و شرکت ملی نفت کارکردی بسیار مثبت در تدوین سیاستها و نظارت بر این سیاستها در میان این کشورها داشته است که جای چنین نهاد حساسی بهشدت در بخش نفت ما احساس میشود.
شورش و انتقادات سالهای اخیر علیه شرکتهای ملی نفت بهطور عمده به دلیل تعمیم دادن همهی آنها و نبود شناخت و درک عمیق از نقش آنها بوده است. برخی از سردرگمیها در مورد نقش شرکتهای ملی نفت به دلیل تطبیق ناشایست با یکدیگر و با سایر کشورهای تولیدکننده و بعضاً مصرفکننده است حال که ممکن است ساختار حکومتی، سیاسی، اجتماعی و... این کشورها با یکدیگر بسیار متفاوت باشد و اجازهی مقایسه هر دو طرف بهصورت یک کل به نام شرکت ملی نفت را ندهد و این الگوهای ساختاری و سازمانی خود شرکتها نیست که بر عملکرد آنها تأثیرگذار است. در این کتاب سعی بر آن شده است برخی این تفاوتهای ساختاری بهگونهای عمیق و تحلیلی بررسیشده تا بتوان با شناختی دقیقتر از شرکتهای ملی نفت، کارکردهای آنان را با یکدیگر مقایسه کرد.امید است که این کتاب بتواند راهنمایی برای تدوین کنندگان اساسنامه شرکت ملی نفت و چراغ راهی برای آینده صنعت نفت کشورمان باشد تا مدیران شرکت ملی نفت بتوانند با الهام از شرکت های ملی نفت همسان خود در جهان، عملکرد بهتری را برای این نهاد مهم و تأثیرگذار در همه بخش های مدیریتی و تجاری و حقوقی آن رقم بزنند.