1- بزه ديده شناسي چيست ؟
2- كشف بزه ديدگان جرم
3- منابع اطلاعاتي درباره قربانيان جرم يو ، سي ، آروان ، سي . وي . اس
4- جرايم خشن : قتل و سرقت
5- سهم قربانيان در مساله ي جرم
6- قربانيان و نظام عدالت كيفري همكاري و تعارض ، بخش اول : پليس قربانيان عليه نظام عدالت كيفري
7- قربانيان و نظام عدالت كيفري : تعامل و تعارض
8- كودكان بزه ديده
9- قربانيان خشونت عشاق و اعضاي خانواده
10- قربانيان تجاوز به عنف و ديگر تعرضات جنسي
11-....
در فرهنگ باستانى مفهوم قربانى مربوط به "notion" قربانى كردن بود. معنى اصلى اصطلاح قربانى، شخص يا حيوانى بود كه در جشنى كشته مىشد تا خشنودى قدرتى ماورائى يا خداوند حاصل گردد. اين واژه در طول قرنها، معانى ديگرى هم يافته است. امروزه اين اصطلاح معمولا در مورد اشخاصى بكار مىرود كه به هر دليلى جراحت، خسارت يا سختى را تجربه كنند. افراد جامعه ممكن است قربانى تصادفات، بلاياى طبيعى؛ بيماريها يا معضلات اجتماعى مانند جنگ، تبعيض، بگير و ببند يا ديگر بىعدالتيها شوند. بزهديدگان از اعمال غير قانونى متضرر مىشوند. قربانى كردن، رابطهاى نابرابر ميان اشخاص به همراه تجاوز، دردناكى، تخريب، بهره جويى و بى عدالتى است.
هنگام وقوع جرم، مجرم قربانى خود را مجبور به ايفاى نقشى (كه انگار با نمايشنامهاى مطابقت دارد) مىكند كه حركات ميان شكار و شكارچى، برنده و بازنده و حتى ارباب و برده را تداعى مىكند.
قوانين اشكال بخصوصى از قربانى كردن را ممنوع كردهاند كه شامل اعمال ستم كارانه و بهرهجويانه خاص مىشوند و نه همه انواع امور زيان بار.
بزهديده شناسى مطالعه علمى صدمات روحى و مالى اشخاص بواسطه اعمال غير قانونى است.
بزهديده شناسى ابتدا در درجه اول تأثير بزهديده را بررسى مىكند: يعنى تأثير جراحات و خسارات پديد آمده توسط مجرمين و بزهديدهگان. علاوه بر اين بزهديده شناسى در مورد واكنشهاى سياسى، اجتماعى و اقتصادى جامعه نسبت به تأثير بزهديده است. هم چنين بزهديده شناسى چگونگى برخورد مأموران و نهادهاى موجود در نظام عدالت كيفرى بويژه روابط متقابل مأموران پليس با دادستانها، وكلاى مدافع قضات، مأموران تعليق مراقبتى و اعضاى هيأت اعضاى آزادى مشروط را با بزه ديدگان مطالعه مىكند.
او مىخواهد بداند كه آيا بزهديده جراحت بدنى دارد، به اموالش خسارت وارد شده، به شخصيتش توهين شده، يا احساساتش جريحهدار شده است.
يكى از اهداف وى اين است كه روشهاى كمك به باز ساخت ايشان را ابداع كند. آيا پس از حادثه، آنها ترسيدهاند، متوحش، افسرده، خُرد و نابود، غضبناك و نااميد شدهاند؟ و آيا كمك شايانى به آنها شده يا خدمات مورد نظر، تأمين راحتى لازم، بازسازى روحى و آموزش اجتناب از مشكلات بيشتر در خصوص آنها صورت گرفته است يا خير؟
او به همان اندازه در مورد تشخيص ميزان تغافل، بى اعتنايى، كوچك شمردن، درستكارى، بهرهبردارى اقتصادى يا سياسى، تأثير اشخاص از مجرمين را موشكافى مىكند.
برخى از افراد كه جراحات يا خسارات شديدى را تجربه كردهاند، ممكن است در يادها بمانند و به آنها افتخار كنند و حتى تبديل به قهرمان شوند. در حاليكه برخى ديگر بعلت بدبخت كردن خود، بى اعتبارى يا بدنامى، پستى و لكه ننگ، در اجتماع سرزنش مىشوند. چرا چنين است؟
همچنين بزهديده شناسى مىخواهد درجه غريبگى و كنارهگيرى قربانيان صدمات شديد را از روابط اجتماعى بررسى كند. آنها ممكن است دچار افسردگى، بى نظمى خواب، ترس ناگهانى، و بيماريهاى همراه با اضطراب شوند. فرآيند التيام يافتن آنها ممكن است نيازمند غلبه بر احساس بى پناهى، نااميدى و سرزنش خود باشد.
و ديگر بزه ديدگان ممكن است در واكنش به ترس و خشم خود به دنبال ديگر قربانيان مشابه خود بگرديد، با هم متحد شوند، روشهاى انجام مأموريت خود را براى دستيابى به آزاديهاى خود اتخاذ تصميمات عاقلانه استفاده از فرصتها، بدست آوردن كنترل زندگى خود، بازسازى اعتماد به نفس، و بازيابى دوباره حس اعتماد و امنيت را بيابند.
بزهديده شناسان مىخواهند چرايى چنين طيف گستردهاى از تجربيات اشخاص در واكنش به تأثير از جرم را دريابند.
بزه ديدگان اصلى يا بى واسطه عمل مجرمانه و پيامدهاى آن را مستقيمآ تجربه مىكنند. برخى، اصطلاحات بازمانده را بر بزهديده ترجيح مىدهند، زيرا خوشبينانهتر و اميدوارانهتر، و با تأكيد بر چشم انداز غلبه بر مصيبت است. (اگر چه كاربرد اصلى اين اصطلاح براى اشاره به خويشاوندان نزديك اشخاص است كه بوسيله قاتل آن كشته شدهاند).
بزهديده گان غير مستقيم يا ثانويه (مثل اعضاى خانواده) نيز ممكن است متحمل صدمات روحى يا مالى شوند اما مستقيمآ متحمل آن نمىشوند يا جراحتى بر نمىدارند.
نخستين مأموران رسيدگى و گروه نجات حاضر در صحنه جرم (مثلا مأموران پليس، تكنسينهاى پزشكى قانونى، ما پيراپزشكان، مأموران مسلح) به حدى در معرض اضطرارها و تألمات روحى هستند كه مىتوان آنها را بزه ديدگان ثانويه يا غير مستقيم محسوب كرد كه ممكن است مرتبآ نياز به حمايت روحى داشته باشند.
به خاطر بسپاريد كه بزهديده شناسان، محققاند و نه ارباب مشاغل اجرايى كه مستقيمآ به اشخاص صدمه ديده كمك كنند تا خود را پس از تجربههاى دشوار بازيابند، و يا به وكالت از طرف آنها عمل كنند.