تفکّر و تکلّم از بزرگترین نعماتی است که از ناحیه پروردگار به انسان عطا شده است انسان با برخورداری و بهره گیری از این نعمات تکوینی، ژرف و بی بدیل، دست به خلق زبان و ادات زبانی زده و رفته رفته در قالب ابزار و مفاهیم و ایجاد قواعد، به تکامل آن کمک نموده و متقابلاً، زبان نیز به پیشرفت و تکامل انسان انجامیده است.
لغات و واژگان، خمیرمایهها و عناصر گفتار و نوشتار هستند. در گفتار و نوشتار، کلمات و واژهها را ترکیب میکنیم و به مدد ابزار و عناصر و شیوههای متداول و مرسوم در کتابت و سخن، مفهوم مقصود را منعکس و منتقل مینمائیم در عین حال لغات و واژهها به خودی خود نیز دارای معنا میباشند و اساساً دانستن معانی لغات، شناخت کافی از آنها، رعایت دستورها و قواعد زبانی، حفظ این قواعد، پرهیز از ایجاد بدعت ناروای زبانی و ... میتواند به صیانت و غنای زبان و دستور زبان کمک نماید.
خوشبختانه پیشینیان این مرز و بوم و اهل زبان و ادب و سخن، در تکامل بخشیدن به گفتار و نوشتار و قواعد آنها و تبیین و تفکیک صواب از ناصواب و سره از ناسره به مدد نیروی ایمان و وجدان و با تحمل مرارتها، به جد کوشیده اند و در این زمینه همه چیز را به سرحدکمال رسانیده اند و هیچ امری را بر زمین نگذاشته و بلااقدام رها نکرده اند و این راه پر از سنگلاخ را با همیّت و جدال و پیکار مبارک تا به مقصد طی نموده اند و اگر غباری بر آینۀ تلاش آنها نشسته و اکنون این آینه برای ما اندکی غمّاز نیست، حاصل جدل و پیکار نامبارک دیگران و در عرصههای دیگر بوده است. در عین حال درخت تنومند زبان این مرز و بوم آفتهای کشنده را از سرگذرانده است و تنها کار ما این است که به درستی وامدار این میراث ارزشمند باشیم و فراموش نکنیم که زبان، صرفاً وسیله برقراری ارتباط با دیگران نیست بلکه این ابتدایی ترین کارائی آن است و اغلب عناصر و مؤلفههای فرهنگ یک ملت، یا ریشه در زبان دارند یا از آبشخور زبان سیراب میگردند یا در فضا و هوای زبان رشد میکنند و پر میکشند و متقابلاً آسیب به زبان، به ریشههای فرهنگ لطمه میزند، سرچشمههای آن را میخشکاند و فضای آن را ناپاک میگرداند.
اگر در جوامع بدوی، نقش و کارکرد گفتار و بعضاً نوشتار، برای جامۀ عمل پوشاندن به نقش اولیه آنها یعنی برقراری ارتباط به منظور رفع حوائج بوده، در یک جامعه مدنی نقش و بلکه نقشهای زبان و کتابت بسیار پیچیده تر و مهمتر است ضمن اینکه در جامعه شهری و صنعتی و پیچیده، احتمال آسیب پذیری زبان بیشتر بوده و لزوم صیانت از آن امری ضروری است.
از لحاظ مدنیت، جامعه ما یک جامعه کهن و دیرین است از لحاظ شهر نشینی که جلوه ای ویژه تر و خاصی از مدنیت است نیز سابقه دیرین و قابل اتکایی داریم. شهرنشینی و جامعه شهری ( و بلکه جامعه روستایی در مقیاسی کوچک تر )، مستلزم شکل گیری نهادها، سازمانها، تشکیلات و هر آن چیزی است که از آنها میتوان به عنوان مؤلفههای جامعه شهری نام برد و شهرداریها و سایر دستگاههایی که نقش تولیت امور شهری را ایفا میکنند، در رأس این مؤلفهها قرار دارند. از طرف دیگر، شکل گیری و اداره این تشکیلات و ساز و کار عمل نمودن به رسالت آنها، مستلزم تدوین و تصویب انواع قوانین، مقررات، مصوبات، آیین نامهها و شیوه نامهها است. لذا این دستگاهها و قوانین حاکم بر آنها گاهی به قدری پیچیده و متنوع میشوند که لازمۀ ایفاء نقش به عنوان یک شهروند، شناخت دستگاهها و قوانین و مقررات حاکم بر آنها و نیر شناخت قوانین و مقررات تعیین کننده و تبیین کنندۀ حقوق و تکالیف شهروندان است و یکی از طرق آشنایی با این موضوعات مهم، آشنایی با واژگان و عناصر زبانی و نوشتاری آنها است و در این مسیر، آشنایی با واژگان تخصصی و قانونی که اغلب به دلایل گوناگون مغفول میمانند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
عمر شهرنشینی و دستگاههای متولی امور شهری اعم از شهرداریها، شوراها، عناصر تقسیمات کشوری، و سایر دستگاهها اعم از متولیان آب، برق، گاز، محیط زیست و غیره و نیز حجم و گستردگی روابط حاکم بر آنها و مقررات ناظر بر آنها دارای قدمت طولانی بوده و به حدی از بلوغ رسیده اند که ضرورت خلق یک فرهنگ لغت و فرهنگ واژگان در این حوزه احساس میشود.
لازم میدانم اندکی به علاقه و پیشینۀ ذهنی خود در جسارت در خلق فرهنگ لغت اشاره نمایم. معمولاً در متن قوانین، آئین نامهها و سایر مقررات، مرجع تصویب کننده، تعریفی از اصطلاحات مورد استفاده را در ابتدای مصوبه مربوطه ارائه میدهد. قریب به دو دهه قبل از تهیه این مجموعه، با مشاهده این قبیل واژهها، به فکر جمع آوری آنها افتادم ولی همزمان با این انگیزه، این دغدغه سلبی ایجاد شد که این تعاریف، خاص مصوبه مربوطه بوده و فراگیر نمیباشند. ذهنیت دیگر این بود که جمع آوری این واژهها امری غیر مرسوم است لذا این انگیزه را به دست فراموشی سپردم تا اینکه با شهرداری، قوانین مربوط به شهر و شهرداری و رویههای حاکم بر این حوزه آشنا شده و آن را تجربه نمودم و نظر به اینکه به غیر از اهل فن و تا حدودی اهل تجربه، سایرین کمتر با واژههای شهر و شهرداری آشنا میباشند، انگیزۀ جدیدی در جمع آوری لغات این حوزه برایم ایجاد شد و از طرفی، بسیاری از اصطلاحات مورد استفاده در حوزه مذکور، در لابلای مصوبات مختلف وجود دارد. بنابراین انگیزه اول و قبلی یعنی جمع آوری لغات و اصطلاحات قانونی به عامل انگیزشی دوم اضافه شد و به خلق این مجموعه کمک کرد. یادآور میگردد اصطلاحات مورد استفاده در قوانین و مصوبات و تعاریف ارائه شده از آنها صرفاً و لزوماً منحصر به این قوانین و مصوبات نمیباشد و فراتر از آن نیز قابل استفاده و استناد میباشد ضمن اینکه با توجه به الزام آور بودن این مقررات، فراگیری واژگان آنها ضرورت پیدا میکند و حتی نسخ و نقض و منتفی شدن قانون و مصوبه مربوطه نیز نافی این اهمیت و این لزوم نمیباشد. همچنین اتفاق مذکور یعنی نسخ و نقض قانون و مصوبه، خدشه ای به مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات وارد نمیسازد چرا که ماهیت و ذات این قبیل آثار این است که در بردارندۀ لغات و اصطلاحات در یک گستره و بستر تاریخی باشند ثانیاً، لزوم جامعیت این آثار باید مد نظر قرار گیرد و بالاخره اینکه حتی با خلق واژههای جدید و بازتعریف آنها در مصوبات جدید، باز هم عنایت به واژههای قبلی میتواند مفید فایده باشد، به خصوص که جایگزینی اصطلاحات، امری بطئی و تدریجی است.
لازم به توضیح است که واژههای تعریف شده در مجموعه، چهار دسته میباشند: دسته اول شامل اصطلاحاتی است که در متن قوانین، کنوانسیونها، آئین نامهها و سایر مصوبات درج گردیده و عیناً در مجموعه منعکس و به مصوبه مربوطه اشاره شده است و بعضاً در نوع نوشتن آنها و در علائم مورد استفاده ( خط فاصله، نقطه و نظیر آنها ) تغییرات جزئی صورت گرفته است. دسته دوم واژگانی است که از لابلای مصوبات مختلف استخراج شده اند به این صورت که ظاهراً به صورت واژه نبوده اند و توسط نگارنده تبدیل به واژه شده اند به این منظور که تعریفی از آنها ارائه گردد و به بهانه تشریح آنها، تبدیل به واژه شده اند. دسته سوم را واژگانی تشکیل میدهند که در شهر و شهرداری مصطلح میباشند و سعی شده در تعریف آنها به قوانین و رویهها تکیه شود و تعریفی مناسب از آنها ارائه گردد. و بالاخره دسته چهارم را واژههای عمومی تر شکل میدهد، واژههایی که همگان کم و بیش با آنها آشنا هستند ولی هدف این بوده که اولاً به رسم فرهنگ نویسی، تمامی واژهها آورده شوند ولو اینکه بعضاً نام آشنا باشند، ثانیاً اینکه توضیحات تکمیلی و مستندی پیرامون آنها ارائه گردد. روش کار نیز چند وجهی است و مطالب جنبه توصیفی، تشریحی، تحلیلی و انتقادی دارند و مجموعه در بردارندۀ لغات تقنینی ( مبتنی بر قانون و مصوبه ) و کاربردی است.
نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم اینکه بعضاً تعاریفی در متن قوانین و به خصوص در متن آئین نامهها و مصوباتی از این دست ارائه میگردد که بسیار قابل تأمل است، در مورد پاره ای از آنها اساساً نیازی به ارائه تعریف نبوده، بعضاً تعاریف آورده شده هدفی را تعقیب نمیکنند، بعضاً با متن اصلی مصوبه بیگانه است، بعضاً جنبه دوباره کاری داشته و اقدامی غیرلازم است و مهمتر اینکه بعضاً اقدام به ارائه تعریف در متن آیین نامههای اجرایی، با امر تفکیک قوا اصطکاک پیدا میکند چرا که به مثابه نوعی قانونگذاری است. البته نکته اخیر نیاز به بررسی جداگانه و همه جانبه داشته که در این مقال نمیگنجد.
ممکن است خواننده محترم در مواجهه با این مجموعه یا قرائت آن، این نظر را داشته باشد که پاره ای از واژهها ارتباط با شهر یا شهرداری ندارد. آنچه در این خصوص لازم به ذکر است اینکه هدف از تهیه مجموعه این بوده که خوانندگان محترم ضمن آشنایی یا آشنا تر شدن با اصطلاحات خاص و مرتبط با شهر و شهرداری، با برخی از اصطلاحات قانونی و پیرامونی در این حوزه نیز آشنا شده و برخورد نمایند چرا که بسیاری از این لغات کاربردی بوده و معانی و مفاهیم آنها مبتلابه میباشد. روشنگری دیگر اینکه نباید خود را در چارچوب شهر به عنوان یکی از عناصر اعتباری تقسیمات کشوری حبس کنیم بلکه مدنیت و یک جامعه مدنی در هر قالب و عنصری میطلبد که با مفاهیم و واژگان آن آشنا باشیم.
در یک اقدام ابتکاری و به منظور آشنائی کودکان و نوجوانان با برخی از مفاهیم خاص این گروه حساس سنی و ترغیب خانوادهها به تعلیم آنها، در انتهای مجموعه یک سری از اصطلاحاتی که مناسب این گروه به نظر میرسید، تکرار شده و جداگانه آورده شده تا ضمن توجه به کتاب و کتابخوانی، به صورت نسبی با مفاهیم متناسب سن خود و مفاهیمی که در روند رشد لازم است فرابگیرند، آشنا شوند.
برای تهیه مجموعه ( که حدود سه سال زمان برده است )، قوانین و مقررات مختلف و انواع آیین نامهها و مصوبات مراجع مختلف در ادوار مختلف، مورد بهره برداری قرارگرفته و علاوه بر این مآخذ، اعم از فیزیکی و مجازی، از کتاب « ترمینولوژی حقوق » اثر استاد دکتر جعفری لنگرودی نیز اندکی بهره گرفته و اقتباس از آن صورت گرفته است همچنین در واژه شناسی و قواعد زبانی از « فرهنگ فارسی عمید » اثر دو جلدی استاد مرحوم حسن عمید ضمن بهره مندی، استفاده کرده ام.