((نمایی از سپیده دم جرم شناسی محکومین (CC) در کارناوال جرم شناسی انتقادی))
«خداوند چه بسیار از خطاها و لغزشهایِ عمیق و بزرگ بندگان خود میگذرد و بر آنها حجاب میگذارد، لیکن انسانهای پر مدعای امروز که بر حکومت ماتریالیستیِ خود بر کره خاکی میبالند، غالباً نتوانسته اند دیروزِ تاریکِ خطاکاران را که امروز راهِ صداقت، انسانیت و درستی در پیش گرفته اند و مصراً میل به سودمند واقع شدن برای جامعه و خصوصاً معلمی در عرصه آموزشِ چرایی خطاکاری و چگونگی برائت از آن دارند، فراموش کرده و امروز و فردای درخشانِ آنها را بنام و به خاطر آن خطاکاری، برای ابدیت به خاک نسپارند.
بحث از اینکه چون دیروز خطاکار بوده اند بایستی امروز محدود مانده و بسیاری از حقوقشان سلب شود و از متن اجتماع دور نگه داشته شوند و نتوانند بر کرسیهای منزلت اجتماعی تکیه زنند، خود کم از یک خطای بزرگ نیست و جهل به الفباهای قرارداد اجتماعیِ تمدن ساز، بزه پوشی ارزش آفرین، سعادت طلبی و نیکوخصلتی ذاتی ابناء بشری را نوید میدهد. بزهکار امروز میتواند معمارِ جنایی – جرم شناختی فردا باشد و راه قانونگرایی در پیش گیرد و به عنصری فعال و با تجربه برای شناسایی کانونهای انحراف زا و روش یابیِ مطلوب پیشگیری از آنها مبدل شود.
به امید رنگ باختنِ کسوفِ عقلانیتها و تلألو بارقههای جاوید انسان مداری کیفری و جنایی و درک اینکه امید و امیدواری چیز خوبی است و شاید بهترین چیز باشد».
1- در کشاکش نبرد نظریِ بهار و خزانِ تعالیم، رنگین کمانِ فلسفه و روند عرضه و تقاضای رویکردیِ علم جرم شناسی که سوابق تاریخی کهن دارد، یقیناً همه به اشراق در مییابند که ماهیت و مفهوم بهینه گرایی و بیشینه طلبیِ نظری آن چه و ملزومات نوگرایی و تحول آفرینی در عرصه آن چیست. با این وجود، کمتر بدان اندیشیده و آنرا کاویده اند، مگر در چشم اندازِ نگاههای نوعاً کلاسیک و اثباتی که امروزه دیگر رخت تکافو و استغناء در ترسیم سیمای جرم شناسی، آموزهها و شالودههای فکری آن بر تن ندارند. نمایش حیات خیره کننده و انسانی سیاستگذاریها، رهیافتها و موازین راهبردی علم جرم شناسی و درک و فهم ساختار مجمع الجزایری و گسترده آن نیازمند تتبع و تفحص در رفت و آمدهای نظری و سیاسی این علم و برجسته سازی موجودیت و اعتبار رویکردهای مختلف و بعضاً موازی و متهافت مجسم شده برای آن است.
جرم شناسی هرگز قصه واحدی ندارد و شهپرِ خیال آن بیشتر و پیش تر بال میکشد و از یک منظر نیز به «جهانِ جنایی پیرامون» نمی نگرد، لیکن داستان تلاش برای مدخلیت بخشیدن به اندیشههای انسان گرا و معرفی و نهادینه سازی نگاه اصلاحی و انسانی به محکومان، همواره و در ازمنه و امکنه مختلف در صورتهای گوناگونی بر سنگفرش فکری این علم ردهای فراوانی بر جای گذاشته و حتی در عصر تجربه رادیکال ترین و کیفرگراترین سیاستهای جرم شناختی نیز، حیات جوشانِ خود را به مخاطبان عرضه داشته اند. لذا برای شناخت علم جرم شناسی که در برداشتی هرمنوتیکی میتوان از آن به عنوان شاهراه علمی تلاقی تدابیر حقوقی و غیر حقوقی، کیفری و غیر کیفری، جامعوی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و البته انتقادی در امر تدبیر مسائل و اتفاقاتِ دهکده جنایی جامعه تفسیر نمود، باید از عمر و سوابق رهنمودهای موازی و هم عرض آن مطلع شد و به آغاز و فرجامِ موازین جهانی و آرمان شهری آن نیز التفات داشت و با احترام و توجه ذات شناختی با قصه شکستهای متعدد مطرح شده در حاشیه و متن آن برخورد نمود. فهم این مسائل و درک آنها به فهم بهتر و عمیق تر چرایی و چگونگی رویکردهای انتقادی و تطور آنها در عرصه علم جرم شناسی کمک زایدالوصفی خواهد نمود.
در سایه سار امواج واقعیات حاکم بر دهکده جنایی، در دهههای 1970 و 1980 میلادی که رفته رفته جرم شناسی اصلاح و درمان و تفکرات جرم شناسی علت شناختی بالینی با وجود عقبه تاریخی مسلم و مرتکز خود آماج نقدهای گسترده قرار گرفت و حتی از ناکارآمدی و واقع گرا نبودنِ آنها صحبت به میان آمد و فرضیه ظاهرگرا بودن و شکست جرم شناسی سنتی و کلاسیک روز به روز با استقبال مواجه میگشت، به یکباره در قلمرو نظام اجتماعی ایالات متحده آمریکا و برخی از ممالک انگلیسی زبان هم طریق با مبانی فکری نظام حقوقی کامن لا، گفتمان جرم شناسی انتقادی با رویکرد جدیدِ خود اعتبار مضاعف حاصل نمود که با داعیه عبور از جرم شناسی کلاسیک، تفسیری جدید از فرایند بزهکاری، سهامداران و سیر تکوین و تطور آن درانداخت.
در کلام جرم شناسی انتقادی که بر اسلوب اقتصاد و سیاست تکیه دارد، جرم محصول تبعیض طبقاتی و نژادی در جامعه و ساختار نامناسب و غیرعلمی تأسیسات و نهادهای حقوقی و اجتماعی است. بخلاف جرم شناسیهای کلاسیک و جریانِ غالب که عمدتاً ریشههای ارتکاب جرم را به عوامل درونی و فردی ارجاع میدهند، جرم شناسی انتقادی آشکارا جرم را ناشی از شرایط ساختاری جامعه، نهاد قدرت رسمی و اشکال مختلف تبعیض فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نهادینه شده در اجتماع و در چرخه تعاملی شهروندان میداند.[1]
تفکرات جرم شناسی انتقادی موجب دگردیسی در روش مطالعه جرم و تغییر نوع نگرش نسبت به مقوله سبب شناسی جنایی و اصول حاکم بر جرم شناسی شده اند و در فضایی سرشار از علقهها و راهبردهای هنجاری سعی دارد در بستر بازخوانی و تحلیل محتوایی توزیع ناعادلانه و نابرابر قدرت و منابع و امکانات اجتماعی به فهم جرم به عنوان یک فرآورده و پدیده ای برساخته شده نزدیک شود.
2- خاستگاه جرم شناسی انتقادی، آمریکا و تبعاً جوامع انگلستان و کانادا میباشد.[2] رقابتهای سیاسی و انتخاباتی در دهه هشتاد میلادی در آمریکا و تحرکات انقلابی و سیاسی ساختار شکن بستر غالب تکوین و شیوع جرم شناسی انتقادی واقع شد که روحیه و رویه سیاسی دارد، لکن هرگز نمی توان آنرا شاخه ای از علوم سیاسی تلقی نمود. پیکار با شکافهای اقتصادی و اجتماعی و تبعیض میان مردمان از جریانی به عمر تاریخ حکایت دارد که همیشه مطلوب نظر مردمان آزادیخواه و اندیشمندان روشنفکر بوده و هرگز نمی توان برای آغاز و انجام آن تقویم محدودی تصور نمود. لذا جرم شناسی انتقادی که الگوی تکامل یافته چنین تحرکاتی در بستر علوم جنایی است، نمی تواند جلوه و منطق سیاسی و انقلابی نداشته باشد.
مشکلات و بحرانهای مالی دهه هشتاد و فزونی روزافزون نرخ ارتکاب و تکرار جرم در جامعه آمریکا به تدریج زمینه ساز شکل گیری اندیشه ناکارآمدی جرم شناسی رایج واقع شد و مسائلی چون فقر ساختاری و مناسبات جنسیت مدار موجود در جامعه در راستای اسباب جرایم معرفی شد. واقعیت بزه زایی ساختاری جوامع در کلام جرم شناسی انتقادی با نفوذ به ادبیات جنایی و جرم شناختی کشورهای انگلستان و کانادا سبب شکل گیری راهبرد «اتحاد نظری مثلث» در پاسخ شناسی جرایم و بازاندیشی رئالیستی در قلمرو چرایی رخداد آنها شد که ضمن دفاع از شکل گیری گفتمان معاهداتی در عرصه جرم شناسی از احتمال شکست تدابیر سنتی و معمول در مواجهه با جرایم و بایستگی گرایش به تدابیر پیشگیرانه و مهارگرانه فراملی و منطقه ای صحبت نموده و مدیریت نرخ تکرار جرم در جامعه را مستلزم ایجاد تغییر در ساختار حکومت، دولت حاکمه و مناسبات و نهادهای اجتماعی میداند که نمی تواند به تعالیم حقوق بشری و جهانی بی اعتنا باشد.
تکامل جرم شناسی انتقادی موجب پیوند و هم افزایی علوم انسانی، اجتماعی و جنایی در قلمرو کشورهای وابسته به خانواده حقوقی کامن لا خصوصاً جامعه آمریکا و کانادا شده است که از آغاز قرن بیست و یکم بیش از هر جامعه ای شاهد شکل گیری و برجسته شدن آموزهها و برنهادههای انتقادی در نحوه نگرش به جرایم بوده اند. از زمان استفانهارپر (نخست وزیر سابق کانادا) تاکنون رویکرد علت شناسی تحققی و سنتی در تفکرات جرم شناسی کانادایی بیش از پیش بی اعتبار شده و جرم ثمره گسترش تبعیض و تلاطم اجتماعی تلقی شده است.[3]
3- جرم شناسی انتقادی مناسبات نزدیکی با جرم شناسی رادیکال و اصطلاحاً جدید مطرح شده توسط «یان تیلور»، «جاک یونگ» و «پاول والتون» دارد، اما هرگز در همه جهات مترادف با آن نبوده و فراتر از قلمرو آن دارای تفاسیر جنایی، تدابیر و رهنمودهای اجرایی مستقل و متنوعی میباشد.[4] نظریه جرم شناسی جدید که توسط این محققان در سال 1973 در قالب نگارش کتابی با همین عنوان که در سال 2013 به چاپ چهلم رسید مطرح شد[5]، از ترسیم و تجلی نظریه ای اجتماعی برای تبیین انحرافات حکایت دارد که با بحث از جرم شناسی کلاسیک و انقلاب پوزیتیویستی و تجدیدنظر در مکتب اثبات گرایی آغاز شده و سپس به میعادگاه نقد و نظر در رویکرد دورکیم و فردگرایی تحلیلی، تبیینهای جامعه شناختی از جرم، واکنش اجتماعی، واقع گرایی آمریکایی، نظریات مارکسیستی و کنترل جرم و نظریات جدید تضاد مبدل شده است.
متعاقب نگارش کتاب جرم شناسی جدید، سخن از جرم شناسی انتقادی وجهه علمی تری حاصل نمود و عملاً در سرزمین کرانه ناپدید علوم جنایی تجربی و تفسیری، موقعیت و جایگاهی آشنا و ممتاز کسب نمود. در این زمان بسیاری از متفکران تصور مینمودند که سراسر ماهیت جرم شناسی انتقادی همان چیزی است که در نظریه جرم شناسی جدید و رادیکال انعکاس یافته است، اما واکاوی متون و تحقیقات صورت گرفته در حوزه جرم شناسی انتقادی نشان میدهد که چنین تصوری فاقد اعتبار علمی است و اساساً قلمرو جرم شناسی انتقادی بسیار وسیع تر از جرم شناسی رادیکال میباشد.
عنصر محوری مورد مطالعه در جرم شناسی رادیکال پذیرفتن رابطه معنادار میان تبعیض جنسیتی و طبقاتی در جامعه و نرخ کلی جرایم است که در جرم شناسی انتقادی هم مورد توجه است، اما فراتر از چنین مؤلفه ای امروزه جرم شناسی انتقادی حتی از چارچوب و قلمرو علوم جنایی و جرم شناسی هم فراتر رفته و اساساً به عنوان یک حوزه مطالعاتی میان رشته ای که از مناسبات نزدیکی با علوم سیاسی و اجتماعی برخوردار است، سعی دارد جرم را ناشی از ساختار طبقاتی جامعه و تبعیض و نابرابری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معرفی کند و از مسائلی چون لزوم تجدیدنظر در مدل سیاسی دولت حاکم و بایستگی عقب نشینی از فرهنگ سیاسی – اقتصادیِ عمومی صحبت نماید که ماهیتاً موضوعاتی خارج از قلمرو علم جرم شناسی میباشند. لذا، فرضیه ذات سیاسی و استعداد خروج از حوزههای محض جرم شناسی پیرامون جرم شناسی انتقادی از اعتبار و قابلیت اثباتِ مضاعفی برخوردار است. چنین واقعیتی هرگز اجازه برابرپنداری جرم شناسی انتقادی و جرم شناسی رادیکال مطرح شده توسط محققانی چون یانگ، تیلور و والتون را نمی دهد.
4- جرم شناسی انتقادی که با مبادی فکری حقوق و جرم شناسی مکاتب مارکسیستی و رادیکال در بسیاری جهات اقتران و برهم کنش مثبت دارد، حوزه فکری گسترده ای داشته و شامل انشعابات و شاخههای متعددی است که هر کدام در آسمان نقد و نظر در زمینه ای خاص از علوم جنایی و حتی فراتر از آن ستارههایی ساطع و لامع درآویخته اند.
در سرزمین انتقادباوری و تلاش برای درانداختن تعالیمی منتقدانه در مواجهه با پدیده جنایی و مسیر تکوین و توسعه و آثار و حواشی آن، نظریات و گفتمانهای مختلفی تلاقی و پیوند حاصل نموده و هر کدام به نحوی سهامدار تجلی رویکردهای جرم شناختی انتقادی واقع شده اند. مثلاً نظریه جرم شناختیِ «برچسب زنی» و بطور کلی نظریات برآمده از «جرم شناسی واکنش اجتماعی» که روحیه و صبغۀ کاملاً انتقادی دارند و به عنوان رویکردها و نظریاتِ آغازگر و پیشگام تعالیم جرم شناختیِ انتقادی تلقی و تفسیر میشوند، جرم را پدیده ای مصنوعی و ناشی از ساختار اجتماع و عملکرد خود دستگاه عدالت کیفری و تأسیسات مختلف آن نظیر پلیس و محاکم میدانند.[6]
در این افق، رهنمودهای جرم شناسی حقوقی (جرم شناسی سیاست جنایی و ابزارها و تکنیکهای حقوقی) هم قابل استناد میباشد که با آسیب شناسی نظام و مدل سیاست جنایی حاکم بر جامعه به دنبال شفاف سازی بزه زایی ساختار دستگاه عدالت و فنون و ابزارهای حقوقی و کیفری مختلفی میباشد که در جامعه ممکن است در مراحلی چون پیشگیری از جرم و پاسخ شناسی جرایم مورد تمسک واقع شوند.
جرم شناسی انتقادی که عمدتاً سبب دگرگونی در قلمرو نظری علم جرم شناسی واقع شده است، قرابت و پیوند محسوسی با سایر تعالیم و آموزههای جرم شناختی انتقادی دارد هرچند که در خطوط و حوزههای وسیعی هم از آنها متمایز میباشد. اجمالاً مکاتبی چون جرم شناسی محکومین (CC)، جرم شناسی پست مدرن، جرم شناسی فمینیستی، جرم شناسی فرهنگی، جرم شناسی طرفدار صلح، جرم شناسی واقع گرای چپ، جرم شناسی سبز، جرم شناسی عمومی و همه گیر و جرم شناسی نژادمدار انتقادی ازجمله مهمترین شاخههای جرم شناسی انتقادی به شمار میروند که هر کدام زاویه دید انتقادی و موضوعات مشخص خود را دارند. این شاخهها در بعد روش مطالعه و سبب شناسی جرایم از رویکرد عمدتاً مشابه ای بهره میگیرند که ویژگی بارز آن، ساختار شکنی نظری و توجه به نقش و دخالت عوامل و شاخصهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
5- جرم شناسی محکومین (CC) یکی از مهمترین شاخههای جرم شناسی انتقادی معاصر است که سهامداران و مؤسسان اولیه آن همان محکومان و زندانیان سابق میباشند که پس از تحمل مدت محکومیت و آزادی از زندان با طی مدارج تحصیل و دانش اندوزی در حوزه علوم اجتماعی و جرم شناختی اینک به اساتید دانشگاه و محققانی برجسته در حوزه نقد نظام دادگری، سبب شناسی جرایم و آسیب شناسی سیستم زندانیانی مبدل شده اند و سعی دارند براساس تجربیات عینی و واقعی خود از دنیای زندان به بهبود شرایط و استانداردهای فرایند مدیریت بزهکاری در اجتماع و ارتقاء موازین آموزشیِ جرم شناسی مدد رسانند.
حوزه مطالعاتی جرم شناسی محکومین (CC) علی رغم پیوندهای تاریخی با اندیشههای عمل گرایانه و تجربه محور در پهنای نظام عدالت کیفری امروزه در فضایی آشکار و عیان و البته متفاوت، استقلال و اعتبار یافته و در قالب یک نظریه و مکتب علمی با رویکرد خاص دارای نمودها و بیرقی در بازار اندیشههای علوم جنایی گشته است. این نظریه که حقیقتاً مامایِ دانش محکومان زندانی است، با رویکرد انتقادی خاص خود به دنبال بازخوانی داستان کیفرِ زندان میباشد و در آسمان علوم زندانبانی، ستارهها آویخته است. جان کلام آن این است که تجربه زندان بطور ذاتی هیچ وقت زندانی را به عنصری نالایق در جامعه مبدل نخواهد ساخت و بسیارند زندانیانی که پس از آزادی با شایستگی تمام از تجربه زندان درسها آموخته و معمار مدیریت و آسیب شناسی فصلها و برگهای نوینی از جهانِ تاریک جنایی شده اند که روزی خود کنشگری و عضوی فعال و شاید جسور و با تهور در میان سهامدارانِ آن بوده اند.
جرم شناسانِ محکوم (یا به عبارت بهتر سابقاً محکوم) هرگز زندان را یک فضیلت توصیف نمی کنند، اما برای تجربه عضویت در آنهم شرَ ابدی و فساد همیشگی قائل نمی شوند و تجربه زندان را عامل تخریب شخصیت زندانی نمی دانند.
جرم شناسی محکومین (CC) به دنبال مدیریت بهتر زندان و استفاده انسانی تر و کاربردی تر از تجربه زندانیان است و در روش و هدف قرابتی با گفتمانهای رادیکال طرفدار لغو حقوق کیفری که نگاهی سطحی به قوانین، قانونگزاری های اجتماعی و جنایی و چگونگی مواجهه با ناقضان هنجارهای حقوقی، دینی و اخلاقی اتخاذ نموده اند، ندارد. در گذرگاههای فکری این نظریه جرم شناختیِ انتقادی شخص زندانی یک بزهکار هست، اما مقدم بر آن هنوز یک انسان است با تمام ارزشها، حقوق و کرامت ذاتی و انسانی اش؛ او حسب توافقات و قراردادهای اجتماعی لایق و مستحق عقوبت و تنبیه است، اما هرگز بهای دِینش به جامعه، سلب انسانیت و هتک حرمتش نخواهد بود.
زندانیان محققاً مهمانان خوانده و ناخوانده زندان هستند که میتوانند سواد و دانش اندوخته و راه جامعه پذیری مجدد در پیش گیرند. زندانی به عنوان یک انسانِ سواد آموخته و ترقی یافته باید مجدداً سهامدار نعمت آزادی و احترام اجتماعی گشته و چه بسا بتواند خود به معماری بزرگ برای تدبیر معضل تبهکاری در جامعه بدل گردد و در لباس و کسوت یک جرم شناس عهده دار بخشی از رسالت تلاش برای برافراشتن جامعه ای کم بهره از جرم و جنایت گردد.
محققاً در ایام تحمل محکومیت و به موقع لازم و مناسب باید به فکر محکومان بود و رنگِ سکوت از حیاطِ حیات در اسارت و انزوای آنها زدود. زندانیان همیشه منتظر دستانِ یاری گر اجتماع بوده و محتاج محبت های واقعی اند. آنان اغلب ملامت ها کشیده و رنج ها دیده اند؛ دیگر انصاف نیست که در دهکده تنهاییِ خود در زندان ها هم به حال خویش رها شوند؛ آنان قطعه ای از پازلِ فلسفۀ امکان اعتراف به خطا، اظهار ندامت و بازگشت به سوی خدایی هستند که مظهر مهربانی، عفو و گذشت است. جامعۀ آزاد خیلی زود به محبوب و معشوقه ای برای زندانیان بدل می شود که ناز کردن هایش به سادگی قابل تحمل نخواهند بود، زیرا دیگر توانی برای خریدار شدن در این بازارِ بی انتها برایشان باقی نمی ماند، در حالی که عمیقاً آرزوی وصال دارند. چه الهام بخش و استعاره پذیر می گوید «شهریارِ شعر» که؛
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی / سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست / من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم / دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار / اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود / ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت/ اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند / در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین / خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر / این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
جرم شناسی محکومین (CC) صرفاً در مورد تجربیات زندانیان سخن نمی گوید، بلکه الگوهای نوینی از تفکر را در حوزه جرم، قانون و کنترل اجتماعی معرفی مینماید[7] و به فکر برجسته سازی ضرورت مطالعه علمی تر و دقیق پیرامون زندان و قصه سرنوشت جمعیت آن است و از خطوط فکری کلان جرم شناسی انتقادی تأسی و تبعیت مینماید. این نظریه و مکتب انتقادی در مطالعه زندان و تجربه زندانیان از چارچوبهای تحلیلی متفاوت و منحصر به فردی بهره میگیرد که شاید در میان نگرشهای موازی دیگر چندان معمول و آشنا جلوه نکنند.
تمرکز ویژه بر محیط زندان و قابلیتها و استعدادهای خاص آن سبب شده است برخی از جرم شناسان از وجود جمعیت متخصصی در زندانها تحت عنوان «حقوقدانان زندانی»[8] و مراکز آموزش و یادگیری حقوق در زندانها سخن به میان آورند که پیام آور گونه علمی و قابل دفاع از فرایند انتقال دانش در قلمرو محیط کیفری میباشد. استفاده از دانش حقوقدانانِ زندانی و ایجاد فرصت و بستر لازم برای مراجعه سایر زندانیان به آنها برای حل و فصل مسائل و مشکلات حقوقی خود میتواند اندکی به ایام حبس و تحمل محکومیت کیفری و کنعانِ آرزوها و اهداف آن معنایی دیگر بخشیده و به تسریع روند تکاملی زندانها کمک نماید.[9]
6- جرم شناسی محکومین (CC) در بستر هژمونیک برنهادههای جرم شناسی انتقادی کلان فقط به نقد نابرابری اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به عنوان عوامل اصلی ارتکاب جرم توسط زندانیان و سایر محکومان اکتفا نمی کند و بلکه با به چالش کشیدن پژوهشها و مطالعات حقوقی، جامعوی و جرم شناختی مرسوم در حوزه زندانها و زندانیان، فرضیه در حاشیه ماندنِ ساختگی و تعمدی نهاد زندان و سرگذشت زندانیان را دنبال نموده و مدعی است اگر تجربه زندان و محکومیت در عداد شاخصها و پارامترهای تقویت کننده نظام دادگستری رسمی و اجتماعی در مدیریت پدیده جنایی تعریف نشود، هرگز نمی توان زندان را به درستی شناخت و با ملزومات علمی سازی و بهره وری هدفمندتر و کاراتر از آن آشنا گشت.[10]
قطعاً جرم شناسانی که خودشان سابقه حضور و اقامت در زندان را به عنوان محکومان دیروز دارا میباشند، بهتر از هر کسی خواهند توانست در راستای رتق و فتق و کنترل آسیبهای محیط زندان و شستشوی ادبیاتِ فنی و پیشگیرانه آن ایفای نقش نمایند. لذا استقبال از حضور آنها در چرخه دادگستری رسمی و مقابله با جرایم و انحرافات میتواند استعدادهای عمل گراییِ جنایی نظام حقوقی و اجتماعی را ارتقا بخشیده و فرصتی مطلوب برای توانمندترسازی زندانها و فرایند عمومی اجرای کیفر حبس فراهم آورد.
7- هدف اصلی جرم شناسی محکومین (CC)، تنویر نواقص پژوهشها و تحقیقات مرسوم و رایج در حوزه زندان و زندگی واقعی زندانیان در ایام محکومیت میباشد که در چشم انداز آن رسالتهایی چون توسعه تحقیقات مبتنی بر مشاهده و حضور مستقیم و فعال در محیط کیفری و تجدیدنظر در ساختار آموزشی و آکادمیک تربیت جرم شناسان و متخصصان حوزه علوم جنایی نیز دنبال و پی بندی میگردد.
8- مطالعه و پژوهش در حوزه شناخت زندان و آسیب شناسی آن و نیز ترسیم سیمای حقیقی زندگی در حبس و ثمرات و مضار تجربه محکومیت، ضرورتی مسلم و غیر قابل کتمان است که عبور از آن موجب سرگردانی دستگاه عدالت کیفری در راستای تلاش برای شناخت و مدیریت اصلی ترین ابزار کیفری خود یعنی زندان خواهد شد. بی شک کنار گذاشتن زندان از اجتماع امری محال و نشدنی است.[11] لذا بی توجهی پژوهشی – مدیریتی نسبت به آنها نتیجه ای جز انفعال بیشتر نظام عدالت کیفری و عقب گردهای حقوقی و جرم شناختی نخواهد داشت.
جرم شناسی محکومین (CC) با دفاع از لزوم مدخلیت بخشیدن به زندان و زندانیان در بطن سیاست جنایی حاکم بر جامعه و شفاف سازی کارکردشناختی احترام به سابقه محکومیت در مسیر امکان تربیت و پرورش جرم شناسانی واقعی و با تجربه بیش از پیش اهمیت و کارایی خویش را نمایان ساخته و نشان میدهد که حقیقتاً این شاخه از جرم شناسی انتقادی فقط در عوالم و آوردگاههای متون نظری محض سکنی نگزیده و دغدغههای کاربردی و اجرایی فراوانی نیز داشته و از چهره و روحیه ای سراسر عینی گرا، نتیجه محور و کارکردشناختی برخوردار است.
9- در بامداد تاریک و روشن تفکرات انتقادی، جرم شناسی محکومین (CC) از روش تحقیقاتی چندنهادی و ترکیبی بهره میگیرد و میتوان در رویکرد عملیاتی آن از نفوذ و بارقههای الگوهای تبیینی، توصیفی، تحلیلی و کاربردی مختلفی سراغ گرفت. این شاخه دانش بنیان و آسیب شناسانه هرگز محصور در الگوهای نظری و اسنادی صرف نیست و با تکیه بر لزوم مشاهده مستقیم و مشارکتی در جوار پژوهشهای زندان، آشکارا گرایش خود را به روش تحقیق میدانی و پیمایشی نیز به تصویر میکشد.
10- از سال 1997 میلادی به بعد که متعاقب برگزاری نشستهای علمی گسترده انجمن آمریکایی جرم شناسی، گفتمان و خط و ربطهای فکری جرم شناسی انتقادی محکومین بیش از هر زمانی مهمان سفرههای علمی علوم جنایی و اجتماعی واقع شد و به موضوعی آشنا در کرسیهای نظریه پردازی مبدل گشت، بسیاری از متفکران و جرم شناسان علاقه دائم التزایدی برای قلم زدن در این حوزه انتقادی از جرم شناسی حاصل نمودند و آثار مختلفی به رشته تحریر در آمد. در این میان مهمترین پژوهشی که صورت گرفت، گردآوری و نگارش کتابی با عنوان «جرم شناسی محکومین (CC)» بود که توسط «جفری یان راس»[12] و «استفان سی ریچاردز»[13] در سال 2003 میلادی به زیور طبع آراسته شد. با نگارش این کتاب، تحقیق و مطالعه در حوزه جرم شناسی محکومین (CC) وارد مرحله جدیدی شد و افقهای نوینی فراروی این مکتب انتقادی گشوده شد. نگارندگان و گردآورندگان در این کتاب با همکاری اساتید و محققانی دیگر به نحو شایسه ای قلمرو نظری جرم شناسی محکومین (CC) را شفاف ساخته اند و در ادامه به بازنمایی حدود تأثیر رهیافتهای آن بر ساختار نظام حقوقی و الگوهای پاسخ دهی به جرایم و مدیریت و ساماندهی جمعیت کیفری محکومان پرداخته اند. لذا در مطالعه و تحقیق در حوزه زندان و جرم شناسی انتقادی محکومان زندانی هرگز نمی توان از ضرورت مطالعه و پژوهش راس و ریچاردز غافل شد.
کتاب پیشرو که در قالب تألیف عرضه میشود و ماحصل بیش از سه سال مطالعه تطبیقی در حوزه جرم شناسی آمریکایی و کانادایی است، برآمده از مطالعه و بررسی اکثریت متون و آثار تخصصی نگارش یافته در حوزه جرم شناسی انتقادی و جرم شناسی محکومان میباشد و خود را وامدار تعالیم و آموزههای فکری آنها و خصوصاً کتاب جرم شناسی محکومین (CC) راس و ریچاردز و مقالات متعدد آنها میداند.
11- جرم شناسی محکومین به این سوال که «جرم شناس کیست؟»، پاسخ خاص و منحصر به فردی می دهد. جرم شناس به کسی اطلاق می شود که علاوه بر برخورداری از روحیه و علاقه تحقیقاتی و سوابق تحصیل دانشگاهی متداول، از دانش و معلومات تجربیِ کافی نیز بهره مند است.
البته این انتظار وجود ندارد که یک جرم شناس فراتر از شناخت علل جرایم و طرح رهنمودهایی راهگشا برای مقابله با آنها و کنترل نرخ رخداد جرم و پیشگیری از آن، بتواند در عمل و بطور عملیاتی جزئیات، لوازم فنی و مهندسی و چگونگی اجرای تدابیر اصلاح کننده، پیشگیرنده و مقابله گر را نیز تحلیل و بیان نماید. یک جرم شناسِ محکوم به آسیب شناسی زندان و نحوه رفتار با زندانیان پرداخته و از مشکلات موجود پرده بر می دارد، اما بنا نیست که مشکل گشای تمام امور زندان ها ازجمله مسأله مدیریت اقتصاد و فرهنگ زندان و شفاف سازی نحوه نگرش ساخت ها و نهادهای اجتماعی موجود نسبت به آن بوده و به عنوان یک معمار به پی ریزی و احداث یک زندان استاندارد بپردازد.
اساساً چنین مباحثی از قلمرو جرم شناسی محکومین خارج است و حتی از جرم شناسان بالینی هم چنین انتظارهایی نمی رود. جرم شناس علت جرایم و بطور کلی آسیب ها را تشخیص می دهد، اما لزوماً مقامِ رفع آسیب و درمان دردهای موجود هم نیست. او حقایق موجود را شفاف می کند و «هست ها» را برجسته می نماید، اما انتظاری وجود ندارد به تنهایی «چگونگی» فرایندها و سیاست هایی نظیر اجرایی سازیِ برنامه های پیشگیری یا درمانی و اصلاحی را نیز برجسته و روش نماید. او برای گام نهادن در این مسیر محتاج همراهی و کمک سایر اندیشمندان و متخصصان است.
12- اینکه جرم شناسی محکومین شاخه ای از جرم شناسی انتقادی است و جرم شناسی انتقادی هم ریشه در افکار مستخرج از پارادایم برساختگرایی دارد که جرم را محصول جامعه می داند، هرگز منافاتی با طرح و تحلیل مباحثی چون بایسته های زندان و نظام کنترل اجتماعی و یا چگونگی رفتار با محکومان ندارد، زیرا حسب تلقی اجتماعی از جرم به هر حال همیشه هم رفتارهایی وجود دارد که مجرمانه خطاب شوند و هم کسانی مجرم معرفی شوند. در این شرایط مهم آنست که الگوهای معیار و انسانی مواجهه با مجرمان و پدیده جرم صرفنظر از ماهیت آن معرفی شده تا حداقل اجحاف بیشتری در حق مجرمان و محکومان روا داشته نشود.
اینکه ما جرم را یک برچسب و امر تصنعی بدانیم، مقتضی این نیست وقتی که جامعه کسی را مجرم می داند و به فکر مجازات اوست، دست از حمایت از وی شسته و او را به حال خویش رها سازیم. هرگز نمی توان گفت چون ما جرم و روش تقنین آنرا قبول نداریم، حال راجع به روش مواجهه با مجرم هم سخنی نمی گوئیم. تفکر برساختگرا ملازمه ای با تعطیلی ابواب اندیشه و عمل در چنین حوزه هایی ندارد و فرضیه ای را هم پیرامون بی توجهی به سرنوشت محکومان مطرح نمی کند. لذا لازم است در بستر جرم شناسی محکومین همیشه به مسائلی چون حمایت از محکومان و تلاش برای بهبود وضع آنها در جامعه و زندان ها توجه نمود.
13- اندکی دشوار است که اکنون از آینده جرم شناسی انتقادی محکومان سخن به میان آورد، اما به نظر میرسد طرح آن خالی از فایده و غیر قابل پاسخگویی نباشد. اگر این سوال از یک دانشجوی ترم اول دوره کارشناسی جرم شناسی یا جرم شناس زنِ مخالف مردمحوری جرم شناختی یا یک استاد با سابقه دانشگاه در حوزه جرم شناسی و یا یک سیاستمدار و یا یک مسئول در نظام زندانبانی پرسیده شود، قطعاً پاسخهایی که شنیده میشوند بسیار متفاوت و ناهمگن خواهند بود. خوب! چنین واقعیتی نشان میدهد که طرز تلقی از جرم شناسی محکومین (CC) ممکن است متأثر از ایدئولوژیها و جهت گیریهای علمی و سیاسی خاص در چارچوبی فراتر از واقعیات نمایان گردد و با نگرشها و برداشتهایی جزیره ای و منقطع مواجه شود. بی شک شما به عنوان خوانندگان کتاب حاضر هرگز فردا لزوماً همانند امروز فکر نخواهید کرد؛ لذا جای شگفتی نیست که جرم شناسی محکومین (CC) نسل فردا و تئوریسینها و مدافعان آن نیز از مباحث متفاوتی صحبت نمایند و حتی روش مطالعاتی نوینی دراندازند.
جرم و بزهکارِ آینده پیوند بیشتری با فنون و تکنیکها و تاکتیکهای علمی و فناورانه پیدا خواهند نمود و تبعاً قلمرو مناسبات موضوعی و تعاملی علم جرم شناسی هم بطور کلی دستخوش تغییر خواهد شد. لذا حداقل پیش بینی معقول در راستای آینده پژوهی جرم شناسی انتقادی، تعویض روش و نگرش آن در درک و فهم پدیده جنایی و تدبیر کنش سهامداران آن و بهینه سازی واکنشهای دستگاه عدالت کیفری در قبال آنها خواهد بود.
14- کتاب حاضر برای مدیران زندان، مسئولان قضایی، اساتید، دانشجویان و علاقه مندان به نقد و تحلیل انتقادی نهاد زندان به رشته تحریر در آمده است. نگارش این کتاب بر این فلسفه استوار بوده است که یکی از مهمترین و اساسی ترین مسئولیتها و وظایف مدیران و مسئولان نظام زندانها و مدیران قضایی جامعه، اصلاح مستمر و پیوسته فرایند نگهداری محکومان در حبس و مدیریت رفتارها و زندگی آنها در ایام محکومیت به منظور نیل به هدفهای آموزشی، اصلاحی و منزل سازِ اجتماعی میباشد.
درس جرم شناسی از دروس اصلی در برنامه دوره کارشناسی حقوق و جرم شناسی و دورههای کارشناسی ارشد و دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی است، لکن تاکنون در حوزه مطالعات و شاخههای انتقادی آن کتب روشمند، مستقل و جامعی تحریر و نگارش نیافته است و تهیه و تألیف کتابی که پاسخگوی نیازهای دانشجویان و علاقه مندان به حوزه جرم شناسی انتقادی و خصوصاً شاخه و انشعاب موسوم به جرم شناسی انتقادی محکومین در عرصه آن باشد، به شدت احساس میشود. کتاب پیشرو، ثمره نخستین تلاشها برای تألیف اثری مستقل در زمینه جرم شناسی محکومین (CC) است که البته تألیف آن به علت فقدان منابع مدون و روشمند و محدود بودن منابع خارجی قطعاً خالی از اشکال نبوده است.
هدف اصلی از تألیف و تدوین کتاب پیشرو، آشنا ساختن خوانندگان و مخاطبان با مجموعه ای از دانش و معرفت در حوزه جرم شناسی انتقادی محکومان و بایستههای نظام پژوهش و تحقیقات افتراقی و حقیقت محور در حوزه توجه به تجربه محکومیت زندانیان است. انتظار میرود که بواسطه بهره وری از مباحث و مطالب کتاب حاضر، دانشجویان و محققان دانشگاهی و قضایی بتوانند تا حدودی آگاهی و بینش لازم و درخور را در زمینه بایستهها، اصول و گرامر جرم شناسی محکومین (CC) و احترام به تجربه زندان کسب نمایند و مدیران نظام زندانها و مسئولان قضایی نیز نگرش و رویکرد نوینی نسبت به اهمیت و ضرورت مطالعه در حوزه تجربه زندان و سرگذشت زندانیان و امتیازات آنها برای حضور در کسوت محقق و جرم شناس پیدا نمایند و بدین وسیله سبب ساز انعکاس هر چه واقع بینانه تر لزوم مدخلیت بخشیدن به تجربیات، دانش و اطلاعات زندانیان سابق که اینک بر کرسیهای دانشگاهی تکیه زده اند، در امر علمی سازی زندانها و فرایند مدیریت زندانیان گردند و بر طلوع و توسعه گفتمان حقوق بشرمدارانه بر فراز موجودیت نظام زندانها و کارنامه کیفری محکومان تأثیر گذار واقع شوند.
15- این کتاب به لحاظ آیین نگارش و روش تحقیق و تحریر ضمن الهام آشکار از سبک و روش نگارش کتب لاتین، در حوزههای وسیعی هم حاوی نوآوری و ابتکار است. مهمترین وجه ممیزه این کتاب در قیاس با فرهنگ نگارشی رایج در کتب فارسی زبان که تاکنون (سال 1395) در حوزه علوم جنایی نگارش یافته اند، این است که در قسمت تشریح و معرفی محتوای فصول و در ابتدای هر فصل طی هشت بند به طرح مطلعی تبیینی و تحلیلی میپردازد که هم معرف مطالب بحث شده در کتاب میباشد و هم فرصتی برای اندیشه و نظر عمیق در همین ابتدای بحث نسبت به اسلوب مطالعه کتاب و پیوند با روحیه سوال محوری و نقد علمی فراهم میآورد و برخی از آسیبهای مطالعاتی و روشیِ احتمالی را تذکر میدهد. مع الوصف، مطلع هر فصل شامل یک طرح مطلب مقدماتی است که دارای اجزاء ذیل است؛
1- آنچه که این فصل بحث میکند.
2- مفاهیم، اصطلاحات و واژگان کلیدی فصل.
3- هدفی که دنبال میشود.
4- رهنمود مهمی که فصل معرفی میکند.
5- توصیه برای مطالعه فصل.
6- شما بعضی وقتها نمی توانید یا نمی دانید... نه اینکه نشود یا نباشد.
7- پیش سازمان دهنده (جمله ای الهام بخش از اندیشمندان).
8- پیش نگری.
اولین بخش از مطلع هر فصل، بیان اجزاء و مباحث مورد مطالعه است. در این قسمت خوانندگان با فهرست اجمالی مطالب هر فصل آشنا میشوند. در گام بعدی به بیان واژگان و اصطلاحات کلیدیِ قابل رهگیری در هر فصل پرداخته میشود تا به خوانندگان کمک کند به نوعی با نمایه موضوعی هر فصل آشنا شده و در صورت نیاز به جستجوی سریع تر مفاهیم و مطالب مورد نیاز در کتاب و در حالی که شاید فرصت کافی برای مطالعه تمامی کتاب در اختیار نداشته باشند؛ با ملاحظه کلمات و اصطلاحات موصوف از وجود و احتمال بررسی مفاهیم مورد نظر خود در کتاب به نحوی عینی آگاه گردند. در ادامه در آغاز هر فصل به بیان اهداف رفتاری و نیز هدف کلیِ مهمی که دنبال میشود پرداخته خواهد شد. سپس در قسمت رهنمودِ فصل، به منظور زمینه سازی برای ورود به مباحث پیشرو و آماده ساختن ذهن خوانندگان به طرح گزارهها و مفاهیمی واقع گرایانه پرداخته میشود که میتوان آنها را چراغ راه و تذکری هوشیار کننده برای نقد و نظر نامید. توصیه فصل هم بیان مطلبی در خصوص اینکه چگونه میتوان مطالب پیشرو را به بهترین شکل ممکن مورد مطالعه و تأمل قرار داد، میباشد که عمدتاً روحیه عبور از جزمی نگری، اجتناب از تفکرات قالبی و پیش داوریِ منفی نگر را تذکر میدهد. اما یکی از قسمتهای بسیار مهمِ مطلع فصول، طرح مبحثی با عنوان «شما بعضی وقتها نمی توانید یا نمی دانید ... نه اینکه نشود یا نباشد»، میباشد که سعی دارد با نفی کردن زمینههای گرایش به تفکرات قالبی، تعصبی و نقد غیرعلمی مجالی برای تأمل بیشتر در مطالب پیشرو بدست داده و نشان دهد که یک خواننده اهل تحقیق و اندیشه باید همواره به این واقعیت دقت نماید که شاید در بادی امر نتواند متعاقب خواندن یک مطلب تمامی حقیقت معنایی آنرا دریابد. لذا نباید یک استنباط غلط و یا سطحی، دلیلی برای قضاوت غیرمنصفانه و غیرحقیقی نسبت به متون و مباحث مورد مطالعه باشد. در این قسمت همواره احتمال سوء برداشت و نارسایی در استنباط مورد تذکر و تأکید قرار میگیرد و سعی میشود خواننده در همین آغاز بحث با یکی از ملزومات مهم و اساسی برای مطالعه تحلیلی و انتقادی آنچه که میخواند به نحو عمیق تری آشنا گردد. در ادامه با اشاره به جمله ای حکیمانه و آموزنده از محققان و دانشمندان نام آشنای جهان که متناسب با انتظارات کتاب از رفتار، عملکرد و برداشتهای خوانندگان میباشد، سعی شده است بستر و محملی کوتاه برای تنویر بهتر حقایق و تذکر دادن بایستههایی ارشادی و هدایت کننده در تعامل با مطالب کتاب فراهم آید. علاوه بر اینها در انتها جهت آماده سازی ذهن دانشجویان و مخاطبان گرامی، چکیده مباحثی از موضوعات مورد مطالعه در هر کدام از فصول کتاب در قالب «پیش نگری» ارائه شده است تا بدین وسیله زمینه ای اجمالی برای آشنایی بهتر و بیشتر با مباحث و موضوعات پیشرو مهیا شود.
16- وجه ممیزه دیگر کتاب، بیان مطالبی در سطوح فلسفی و فراتر از چارچوب واژگانی و زبانیِ معمول در طرح مطالب میباشد که در قالب ایجاد کادرهایی با عنوان «نگاه دیگر» از نظر خواهند گذشت. در این کادرها از زاویه ای کلان به مباحث کتاب نگاه شده و در بستر تبعیت از یک مدل پارادایمی روشن و تلاش برای توسعه روحیه تحریرِ تحلیلی و هرمنوتیکی، مطالبی کوتاه مورد بحث و تبیین قرار گرفته اند. این کادرها در راستای شفاف سازی مسیر علمی مطالب بحث شده در کتاب و تذکر دادنِ بایستههای نگاه میان رشته ای نسبت به آنها میتوانند راهگشا باشند.
وجه ابتکاری دیگر کتاب که اساساً در کتب حقوقی و جرم شناختیِ فارسی زبان در ایران معمول نبوده و امری مفقود جلوه میکند، اشاره به مطالبی با عنوان «قاب اندیشه» میباشد که حاوی بخشها و قسمتهایی از آراء، نظریات و مباحث مطرح شده در کتب و رسالههای تحلیلی و آموزشی دیگر نویسندگان و دانشمندان حوزههای علوم مختلف نظیر جامعه شناسی، اخلاق، تاریخ و فلسفه میباشند که انتظار میرود بتوانند در چارچوب همان منطق اتخاذی در کادرهای نگاهی دیگر، در راستای آگاهی افزایی بهتر و بیشتر خوانندگان و توسعه افقهای فراروی آنها در ضمن مطالعه مباحث کتاب مفید فایده و مؤثر واقع گردند. لذا این بخش از مطالب کتاب بخلاف کادرهای نگاهی دیگر، جنبه جمع آوری و گردآوری دارند و متعلق به نویسندگانی دیگر میباشند.
در انتهای مباحث هر فصل، هم نتیجه گیری و خلاصه ای از فصل بیان شده که میتوانند در آسان سازی مطالعه کتاب و استفاده دقیق تر از محتوا و کاربردهای نظری و عملی آن برای خوانندگان گرامی مؤثر واقع گردند و هم مجموعه ای از سوالات کاملاً تحلیلی و مرتبط با مباحث فصول تهیه و طراحی شده اند که انتظار میرود بتوانند به آمادگی بیشتر مخاطبان گرامی برای بحثهای انتقادی و تحلیلی در حوزه جرم شناسی محکومین کمک نمایند. این سوالات تماماً تالیفی بوده و با استفاده از منابع آموزشی در حوزه داخلی و خارجی تهیه شده اند. مؤلف در طرح این سوالات از سبک معمول در کتب فارسی زبان قدری فاصله گرفته و به جای طرح سوالاتی که عیناً از متن مطالب و با رعایت تشابه لفظی طرح شده باشند، به تالیف و طرح سوالاتی تحلیل گرا پرداخته است که ادبیات اکثر آنها در بعد لفظی چندان با مطالبِ خوانده شده نزدیک نیست اما به لحاظ مفهومی کاملاً با آنها در تعامل و پیوستگی میباشند. طرح چنین سوالاتی از لزومِ عبور از سبک ارزشیابی مبتنی بر همان اسلوب قدیمی و متروک در نظام آموزشی قدیم و معمول در سطح مدارس و تلاش برای ارتقای رویکرد کیفیت گرای نظام آموزش و ارزشیابی حکایت دارد و عمیقاً متناسب با رسالت لزوم نگاه تحلیلی در علم حقوق و جرم شناسی بوده و سعی در رعایت احترام به شأن و منزلت دانشگاهیِ محققان و اندیشمندان و دانشجویان این علوم دارند که نگارنده نسبت به آن باور قلبی و راسخ و احترام آشکار دارد.
17- این کتاب را در لحظات هم صحبتی با تاریخ تکامل اندیشه های بشری و تفکرات انتقادی و با چند پیش فرض نسبت به مخاطبان و خوانندگانش نگاشته ام؛
- باور دارم شما عمیقاً به درک سیر تکامل اندیشه های جرم شناختی و تفکرات انتقادی تمایل دارید، هرچند شاید همه ابزارها، وقت و فرصت های لازم را در اختیار نداشته باشید.
- به شناسایی تمایز سیاست از سیاست زدگی علاقه دارید.
- می دانید که تفکر انتقادی یک حوزه علمی و روشمند است و کاملاً با صرفِ موضع گیری هایِ مخالف جریان رایجِ فلسفیدن و اندیشیدن تفاوت دارد. آگاهید که فریاد زدن اینکه من هم هستم نمی تواند مستند و دلیلی باشد که ما لزوماً منتقدی آگاه و مطلع توصیف شویم. خانۀ نقد و انسان باوری هرگز هر مهمانی را که همیشه بی دلیل خلاف گفته شده ها و جریانات تاریخی و جاری موضع می گیرد، منتقد و اندیشمندِ نقاد تلقی نکرده و به ضیافت نمی پذیرد.
- می دانید که بدون درک و فهم دینی و الهی نمی توان از واقعیت ها و حقیقت های دنیای پیرامون آگاه گشت. دین هم آن است که ما و شما را به خداوند متعال نزدیک سازد و لیاقت حمد و ثنایش را برایمان به ارمغان آورد. می دانید برای این درک، باید از نبردِ واژه ها دست شست و فراتر از قلمروهای جغرافیایی اندیشید.
این احساس خوبی است که توانسته ام این کتاب را به گونه ای به نگارش در آورم که شما بتوانید به راحتی و با اختیار آنرا به دست گیرید و یا بر زمینش نهید. شما هیچ الزامی ندارید که همه مطالب آنرا از ابتدا تا انتها بخوانید؛ سبک آن چنان است که شما می توانید با رجوع به فهرست مطالب یا نمایه موضوعی آن به راحتی موضوع یا مطلبی را که شاید لایق خواندن می دانید، یافته و بخوانید. اما این کتاب در تمامی فصل ها یک حلقه و فصل مشترک دارد و آن؛ «برخاستن به احترام مقام انسانی زندانیان و تذکر دادنِ این است که آنها همیشه و هنوز یک انسان اند؛ بدون آنها نباید و نمی توان به استقبال از بهارِ زندگی سعادت طلبانه در دنیای ابهام ها، تردیدها و سرشار از ناشناخته های بسیار رفت. دلِ جامعه بدون این فهم نه آرام دارد و نه سامان!».
18- به منظور ساده سازی مسیر فراگیری و انتقال مطلوب تر مطالب و محتوای علمی و دقیق جرم شناسی محکومین، بر آن شدیم که کتاب فرارو را طی چهار فصل به رشته تحریر در آوریم. در واقع از آنجا که در منابع و متون انگلیسی در دسترس طی روشهایی متنوع و از زوایای گوناگون و پراکنده ای به مسائل جرم شناسی محکومین نگریسته شده است، عمدتاً دانشجویان، محققان و سایر علاقه مندان برای مطالعه عمیق در حوزه جرم شناسی محکومین با مشکلاتی مواجه میباشند و حتی بعضاً ممکن است دچار ابهام و تردیدهایی شوند. لذا متکی بر اسلوب آموزش صریح و مستقیم، سعی شده است با ترکیب تمامی مبانی و مطالب و موضوعات مطرح شده در عرصه علم جرم شناسی انتقادی محکومین، ابتدا تعریف و رویکرد و سپس محورهای تاریخی، مفروضهها و نهایتاً اصول آنرا مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم تا بستری برای شناخت، قضاوت و استنباط هر چه منطقی تر و آسان تر در حوزه این علم مهیا گردد. بنابراین، نقشه و جغرافیای تقسیم و توزیع مطالب در این کتاب کاملاً با هدف آموزش روان تر و انتقال صحیح و سلیس مبانی فکری و محتوای علمی جرم شناسی محکومین هماهنگ است. براین اساس، در فصل نخست کتاب به مطالعه تعریف و رویکرد جرم شناسی محکومین پرداخته شده است و سپس فصل دوم به محورهای تاریخ شناختی جرم شناسی محکومین؛ بازاندیشی درباره زندان اختصاص یافته است. فصل سوم به مطالعه و بررسی برنهادهها و مفروضههای جرم شناسی محکومین پرداخته و نهایتاً فصل چهارم نیز تبیین اصول جرم شناسی محکومین را وجهه همت خود قرار داده است.