1- مباني حقوق بشر از ديدگاه اسلام
2- منابع حقوق بشر در اسلام
3- مطالعات تطبيقي حقوق بشر
4- كشورهاي اسلامي و سازمانهاي بين المللي حقوق بشر
5- مسائل اصلي حقوق بشر
معمولا بخشى از مقدمه هر كتابى، به بيان ضرورتِ پرداختن به موضوع آن اختصاص مىيابد و مؤلفان و محققان سعى مىكنند كه با ارائه ادلّهاى قانع كننده، جاى خالى كتاب خود را ارائه دهند و ضرورت موضوع و جايگاه تأليف مورد نظر در باره آن موضوع را به اثبات برسانند. بايد اذعان كنم كه بيان اين نكته در مقدمه اين كتاب، خالى از دشوارى و اشكال نيست؛ زيرا اين مطلب را نمىتوان كتمان نمود كه انگيزه اصلى در تأليف كتابى تحت عنوان مبانى حقوق بشر در اسلام، چيزى جز دفاع از «حريم اسلام» در برابر آنها كه اسلام را به نقض حقوق بشر متّهم مىكنند، نيست و اين دفاع در واقع از حريم دينى انجام مىشود كه خود روزى نخستين مدافع منحصر به فرد حقوق بشر و منادى آن در جهان بوده است. دينى كه بخش عظيم تعاليم آن در راستاى تجليل از مرتبت انسان و براى تكميل و تعالى كرامت او اختصاص يافته است. اسلام قرنها به خاطر حمايت از حقوق بشر مورد قهر و ستم صاحبان قدرت و ثروت بوده و نخستين گردانندگان و حاميان آن كسانى بودهاند كه از حقوق و آزاديهاى خود محروم بوده و به اميد رسيدن به حقوق از دست رفته، به دامن اسلام پناه مىبردهاند.
اسلام به جهانيان آموخت كه شريعت الهى، ارمغانى است كه انسان شايسته آن بوده است و كرامت انسان و توان ارتقا و تعالى وى، عامل اصلى موهبت وحى و گفتمان خدا و انسان بوده است و پيام خاتميت اسلام نيز در همين راستا تفسير شود.
اكنون با گذشت قرنها از اين جايگاه رفيع و پيام رسانى مداوم حقوق بشر از سوى اسلام، چگونه مىتوان نوشت كه اين تهمت نقض حقوق بشر از اسلام، ضرورتى اجتنابناپذير براى حاميان اين دين مبيّن است، چه اتفاقى رخ داده است كه برخى از چشمها، اين واقعيت روشن را نمىبينند و يا نمىخواهند ببينند. وقتى آفتاب متّهم به تاريكى مىشود بايد اذعان كرد كه مدّعى آن يا نابينا است و يا نور آفتاب چشمهاى او را خيره كرده است و يا كسوفى اتفاق افتاده است وگرنه آفتاب آمد دليل آفتاب!
به هر حال، اگر ضرورتى در خصوص پژوهش در مبانى حقوق بشر در اسلام مىتوان متذكر شد، بىگمان از دو لحاظ مىتواند حائز اهميت باشد:
نخست؛ به لحاظ نظرى كه هم در اسلام و هم از ديدگاه عرصه جهانى و بينالمللى امروز از مباحث عمده حقوقى به شمار مىآيد. به طورى كه بخش عظيمى از انديشهها، نيروها، قلمها و توان علمى و پژوهشى را به خود اختصاص داده است.
دوم؛ از نقطه نظر سياسى با توجه به برخوردهاى دوگانه در مسائل حقوق بشر و استفاده ابزارى از اين مسأله در سطح جهانى به ويژه توسط قدرتهاى بزرگ و استكبارى براى جهان اسلام، در خور تأمل و مناقشه است.
بايد بر اين دو ضرورت، حساسيت خاصى كه اسلام براى كرامت انسان و مسائل حقوق بشر قائل است را افزود كه از نگاه اين دين بشر تا سرحدّ مسجود[1] ارتقا و تعالى يافته است. چنان كه اين نكته را نيز نمىتوان ناديده گرفت كه سوء
استفاده ابزارى از مسأله حقوق بشر، به رغم ديدگاهها و موضع گيريهاى روشن، جمهورى اسلامى ايران را به زير ذرهبين برده و بنا حق از طرف قدرتهايى كه خود ناقضان حقوق بشرند، مورد اتهام قرار گرفته است.
به هر حال، جاى خوشبختى است كه دانشگاههاى كشور از آموزش و پژوهش در مسائل حقوق بشر استقبال نموده و رشته كارشناسى ارشد حقوق بشر نيز در كنار مسائل حقوق عمومى تأسيس گرديده است. تهيه جزوه براى درس مبانى حقوق بشر و اسلام اين رشته خود به نحو ديگرى، ضرورت اين پژوهش را ايجاب مىكرده است.
به علاوه، هرچند نمىتوان از كنار قربانيان حقوق بشر بى تفاوت گذشت و اين فاجعه را كه بشرى و جهانى است ناديده گرفت، لكن حوادث تاريخى نيز نبايد مسير بحثهاى علمى را منحرف و محققان را از دستيابى به حقايق و واقعيتها دور نمايد و اين واقعيت خود انگيزهاى براى تحقيق در مسائل حقوق بشر به شمار مىآيد.
در پايان اين مقدمه كوتاه، ناگزير بايد به نكتهاى اشاره شود كه هر تحقيقى بايد در مقدمه خود نكاتى چون: طرح مسأله، سؤالات اصلى و فرعى، پيش فرضها، فرضيه، روششناسى، سابقه تاريخى بحث و ساختار تحقيق را به وضوح تبيين نمايد و اگر همه اين نكات در مباحث تمهيدى اين تحقيق نيامده، بدان جهت بوده كه اين مجموعه در زمانهاى مختلف و به مناسبتهاى متفاوت نگارش يافته بود. از اين رو، ايجاد پيوستگى و ارتباط ترتيبى بين مباحث و فصول آن در فرصت كوتاه همزمان با گرفتاريهاى مديريتى ميسّر نگرديد و از آنجا كه اصل تحقيق به هنگام تدريس درس مبانى حقوق بشر در اسلام در رشته حقوق بشر در «دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران» به صورت جزوه درسى نگارش يافته بود با استفاده از فرصت تابستانى تا آنجا كه ممكن بود ساماندهى و تنسيق شد و به اين صورت انجام گرفت.
در آموزشهاى سنتى نيز روش آموزش بر اين اساس بوده كه در مقدمه هر علمى هشت عنوان تمهيدى مقدماتى را تحت عنوان «رؤوس ثمانيه»؛ عناوين هشتگانه مطرح مىنمودند كه عمدهترين آنها: موضوع علم، مسائل و سر فصلهاى علم و اهداف و غايات علم بود و به خاطر آماده سازى ذهن مخاطبان بر تفهيم آنها تأكيد مى ورزيدند.
از آنجا كه فصل اول كتاب به دو موضوع اول و دوم خواهد پرداخت در اينجا تنها به اهداف و غايات طرح مسائل حقوق بشر در اين كتاب اشاره مىشود كه از يكسو، آشنايى با حقوق بشر از ديدگاه اسلامى مدّنظر بوده و از سوى ديگر، تبيين نقدگونه ديدگاه غرب نسبت به اين مسائل و نيز سمتگيريهاى حاميان حقوق بشر در استفاده ابزارى از آن برعليه كشورهاى مستقل و دولتهايى كه سياستهاى غرب را بر نمىتابند و نهايتآ جهتگيرى به هرچه بيشتر رعايت كردن حقوق بشر در نظام اسلامى و تحقّق آرمانهاى اسلامى در همه زمينههاى كرامت انسانى در روابط فردى و اجتماعى كشور عزيز اسلامىمان كه شايستگى پرچمدارى حقوق بشر را در جهان اسلام و همچنين در مجامع بينالمللى را دارد، مىباشد.